@ebteda_ir🔺مغانفروشی!
سازمان خصوصیسازی، به انتقادهای صورت گرفته از «واگذاری
#کشت_و_صنعت_مغان به ثمن بخس» واکنش نشان داده
و ادعا کرده که مُفتفروشی نکرده
و قیمتِ واقعی این مجموعه همین بوده که شنیدهاید؛ 1761 میلیارد تومان!
این موضوع از جهات مختلف قابل تامل است، اما جالبترین بخش از این واکنش آنجاست که سازمان خصوصیسازی با حمله به منتقدین گفته: «آیا بهتر نیست سؤال شود نتیجۀ
#ادارۀ_دولتیِ این شرکت در این سالها برای ۸۰ میلیون ایرانی ذینفع چه بوده است؟ آیا میشود تصور کرد یک شرکت با حدود دو هزار میلیارد تومان ارزش، برای صاحبان اصلی سهامش که مردم کشور هستند حاصلی جز زیان سنواتی نداشته است؟»
اساساً همۀ آتشهای اقتصادِ ایران، از گورِ «افسانۀ پلید بودنِ ادارۀ دولتی اقتصاد» برمیخیزد. مبتنی بر همین افسانه، بسیاری از داراییهای ملت را دود کردهاند در این سالها.
کشت و صنعت مغان را نیز.
سالهاست که اصحاب بازار، در بوق میدمند که «باید هر چه سریعتر، اقتصاد
و همهچیز را از بندِ دولت رها کنیم؛ درست مانند همۀ ممالک مترقی
و موفق»!
این حُکم را آنقدر تکرار کردهاند که خیلیها خیال میکنند واقعاً همینطور است که اینها میگویند
و واقعاً در همۀ ممالک مترقی
و موفق، افسار اقتصاد
و همهچیز را از دولت گرفتهاند
و دادهاند دستِ تاجران
و سرمایهداران!
طرفه اینکه، سمفونی گوشخراشِ «افسانۀ پلید بودن ادارۀ دولتیِ مملکت» را «دولتیترین آدمها» رهبری میکنند! آدمهایی که چهل است عرض
و طول «دولت» را درنوردیدهاند
و بههیچروی، حاضر به خروج از چرخۀ دولتمردی نیستند
و حتی آنوقت که نوبت به «واگذاری همهچیزِ جمهوری اسلامی به مثلاً بخش خصوصی» میرسد، خودشان در ابتدای صفهای تک نفره ایستادهاند! یعنی واگذاریِ جمهوری اسلامی به خود!
انگار این وسط، فقط جمهوری اسلامی بود که عرضه نداشت چندتا کارخانه را مدیریت کند!
و جمهوری اسلامی بود که مانعِ بهینه شدنِ مدیریت اقتصاد
و صنعت بود!
و نکته دقیقاً همینجاست.
دولتیهای مادامالعمر
و مدرسانِ شریفشان، با افسانهسراییهای ناجوانمردانه، میخواهند ذهن را از اصل دردِ اقتصاد ایران منحرف کنند. از آن سویِ مرزها
و بهشتِ بدونِ دولتِ دنیای مدرن میگویند
و با این دستاویز، چوب حراج زدهاند به اموال
و املاک ملت. اما نمیگویند که در آمریکا
و اتحادیۀ اروپا
و ژاپن، همچنان بخش قابلتوجهی از اقتصاد
و صنعت، دست دولت است (اتحادیۀ اروپا نزدیک 50درصد
و آمریکا
و ژاپن قریب 40درصد). آنجا، دولت _اگرچه سرمایهدارترین باشد_ همۀ مسئولیتها را از سرِ خود وانمیکند
و داراییهایی ملت را به بهانۀ زیانده بودنِ مدیریت دولتی، مفت به چنگِ رانتخواران نمیدهد!
آنچه بهواسطۀ سیطرۀ نظری
و عملی نوسرمایهداران، به نام «کوچکسازی دولت» یا «خصوصیسازی» در حال اجراست، یک پیرویِ سطحی
و خسارتبار از اندیشههاییست که حتی در مراکزِ تولد
و تولیدشان نیز اینگونه متعصبانه
و مقدسمآبانه پرستش نمیشوند! به قول یکی از اقتصاددانان سرمایهداری، «این اقتصاد بازار آزاد که در ایران هوش
و حواس خیلیها را برده است، در جهان بیرونی وجود ندارد. این الگویی است در درسنامهها که برای کسانی مثل بنده که کارشان معلمی اقتصاد است کار ایجاد شود.» (احمد سیف، نگاهی با دوربین به اقتصاد ایران)
#خصوصی_سازی#کشت_و_صنعت_مغان#نوسرمایه_داری.