@ebteda_ir🔺جریان اصلی (محافظهکاران، اعم از اصلاح طلب و اصولگرا با تمام توابعِ فکری و ابزاریاش در حوزه و دانشگاه و قوای سهگانه)، اصل بنیادینی به نام
#عدالت را فرعی ساخته و به حاشیه رانده است و هیچ حرفی در این باب ندارد. این در حالیست که مسئلۀ «عدالت» نه تنها از ذهن و دلِ مردم کنار نرفته، که ارزش و اعتبار و اهمیت و اصالتش، هر روز بیشتر از دیروز جلوه میکند. طلبِ عدالت و تحرک برای تحقق عدالت، نشانههای آشکاری در جامعۀ ایرانی دارد. حسرت برای عدالت، به ویژه با غلبۀ ایدئولوژیِ «پولیسازیِ همهچیز» عمیقتر میشود.
این گرایش به عدالت، همزمان شده با بدترین وضعیت نخبگان حوزوی و دانشگاه در باب تفهیم و تبیین مسئلۀ عدالت. هرچه عطش عدالتخواهی در جامعه بالا میگیرد، حساسیت و دانش نخبگان فکری و ابزاری نسبت به عدالت، فروکش میکند. عجیب است که تولیدات نظریِ اندیشهگرانِ ایرانی در حوزۀ عدالت، هرچه بیشتر کممایه و سُست و شعاری میشود.
در چنین شرایطیست که جستجوگران و تشنگان عدالت، دربهدر دنبالِ حرفِ حساب در باب عدالت میروند و چون نمییابند، رو به سوی ادبیاتِ چند دهه پیش مینهند که در دنیای مدرن تولید شده است؛ چه با پوشش
#سوسیالیسم و چه در لفافۀ
#کاپیتالیسم!
این روند، فرصتها را برای بازسازی اندیشۀ عدالت اسلامی میسوزانَد... سرزنش عدالتجویان، به خاطرِ آویزان شدن به معارف مدرن، نوعی فرافکنی است برای پوشاندنِ فاجعۀ تهی شدن مراکز علم و اندیشۀ کشور از دانشِ عدالت.
.