محمودرضا شكسته بود خودش را و براحتى مى شكست خودش را. در اين خصوصيت اخلاقى، در اوج بود. بدون اغراق مى گويم كه بجز دشمن و جلوى آدمهايى كه زور مى گفتند، مقابل همه بندگان خدا اينجور بود. آنقدر تمرين كرده بود كه خودش را شكستن برايش آسان شده بود. وقتى اولين بار بعد از حدود بيست سال، مربى كاراته اش را كه سال ٧٠ با هم پيش ايشان تعليم مى ديديم، ملاقات كرد، خم شد و دست ايشان را بوسيد؛ كارى كه هيچوقت من براى مربيانم نكرده بودم. اين تواضع را بين مردم حتى با كسانى كه ممكن بود سلوك بسيجى اش را قبول نداشته باشند داشت. اوايل دوره پاسداريش در تهران زياد تعريف مى كرد از مواردى كه با آدمهاى اينجورى برخورد كرده بود و آنها به او علاقمند شده بودند. با مردم بى ادعا بود
محمودرضا.
#شهيد_محمودرضا_بيضائى #جبهه_مقاومت#سوريه#شهدا@ahmadrezabayzaie