@ebteda_ir🔺در تحلیل پدیدههایی مانند
#تقوای_گریز چند ملاحظۀ اساسی وجود دارد:
یک. از تقلیل جریان به یک شخص، باید اجتناب کرد.
دو. به جای جزئینگری و توقف در اجزا و عناصر، کلیت و روح و روش حاکم بر جریان را باید فهم کرد. مجموعۀ معارف (اعم از سخنرانیها، متون، جلسات خصوصی، نسخهها و...) را باید یکجا دید و تحلیل کرد. تقسیم و تجزیۀ این مجموعه به مفرداتی مجرّد و منتزع از روح کلی، کارساز نیست.
سه. بهجای تمرکز بر «آنچه میگویند، آنچه میخواهند یا آنچه نمیخواهند» باید به سراغ «آنچه کردهاند» رفت.
چهار. نباید از استنادِ راهبهراهِ این جریان به مفهوم کلیِ
#مطالبات_رهبری، واهمه داشت؛ چرا که نوع مواجهۀ جریانهای تخدیری با مطالبات رهبری نیز دقیقاً مانند نوع مواجههشان با اصل اساسی و بنیادین «اخلاق» است؛ گزینشی و تقلیل یافته. مطالبات رهبری را اگر فهرست کنیم، قطعاً آنچه این جماعت برداشت کردهاند، در ردههای پنجاه به بعد هم جای نمیگیرد.
پنج. مطالعۀ مجموعۀ کنشهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگیِ تشکلهایِ تابعِ این دستگاهِ تعلیمی، راه مناسبی برای کشف اصول دستگاه مذکور است.
شش. تطبیقِ متونِ منبعِ جریانهای اخلاقیِ مدعی، با متون و منابع اصیل اسلام ناب (منظومۀ نظری و عملی حضرت امام(ره)، آثار شهید مطهری، آثار شهید بهشتی)، راهگشاست. در این مورد، کتاب «طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن»، معیار مناسبی محسوب میشود.
هفت. ذکر تجربۂ زیستۂ متعلمان و متأثران، در تبیین پیامدها و آثارِ این روش تربیتی، بسیار معتبر است.
هشت. فضلا و صاحبان اندیشه، از مواجهۂ انتقادی با جریانهای مشابه، استقبال کنند. چرا که عامل رشد و پویایی خواهد بود.
.