👆این عکس داستان و درد دارد...
چند وقتی است که فهم و ذهنمان، به تفصیل و اساسیتر از قبل گلاویز شده است با
#کتابنخوانی بچههای
#انقلابی.
گلاویز که میگوییم به معنای واقعی کلمه است که منجر به زمینگیر شدنِمان، بیحوصلهشدنِمان و استرس گرفتنِمان شده است و تنها گریز از این وضعیت را مطرح کردناش با شما دانستیم.
کتاب فروختن -نه درسی فروشی- کسبی کمرونق و کمسود و البته با برکت است. با همه این هر کجا فرصتی ایجاد شد برایمان، اول در مسیر تامین نیازهای اهالی فرهنگ و هنر انقلاب حرکت کردیم، با تمام تنگناها و تضیقات جورواجور که روبرو هستیم.
و باز با همه اینها، در این مدت تا حدودی سعی کردیم کتابهایی که نیاز است و کمک میکند به گفتمان بچههای انقلابی، آنها را تهیه کنیم و ویترین بدهیم بهشان. آنقدر ویترین بدهیم به آن کتابها که متضرر شویم! کتابهایی که خواندنشان فقط از عهده بچههای انقلابی برمیآید و انتظار هم همین است، اما هیچ وقت نمیخوانند. یعنی در اولویتشان خواندن کتاب نیست. هر وقت هم که خواستند بخوانند نهادهای انقلابی کاری با جریان توزیع کتاب میکنند که بچههای انقلابی دلشان نمیآید برای کتاب پول دهند. در یک مقطعی این نهادها احساس تکلیف میکنند و کتابها را مفت و یا در حالت بهترش با تخفیف آنچنانی کتاب را توزیع میکنند و آن وقت است که جریانی برای توزیع کتاب شکل نمیگیرد.
از اینها هم که بگذریم علیرغم این که با ویترین دادن مجدد به این کتابها متضرر خواهیم شد و هیچکس هم حالِمان را نخواهد پرسید، و از آن جایی که موجود داشتن این کتابها در هر دو فروشگاه نیاز به سرمایه بالایی دارد و عملاً در توانمان نیست که کتابها را به صورت تکراری در هر دو فروشگاه داشته باشیم تصمیم گرفتیم
#شعبه_میدان_ساعت را تا هر کجا که توان داریم پر کنیم از کتابهای جبهه فرهنگی انقلاب، از قفسههای فروشگاه
#آبرسان کم کردیم و اضافه کردیم به فروشگاه
#میدان_ساعت تا ببینیم نتیجهاش چه میشود. امیدواریم بچههای انقلابی بهانهای نداشته باشند که کتاب در دسترسشان نیست.
اگر آمدند و گفتند کتاب گران است! باز برای آن کاری میکنیم ولی ای کاش
#کتاب بخوانند