View in Telegram
🔸تابلویِ وضعیتِ اکنونِ کار صبح روز چهارم مهر، در حالی که هنوز عملیات امداد که نه، عملیات یافتن پیکر کارگران پایان نیافته و در حالی که ده‌ها کارگر در معدن زغال‌سنگ کشته شده‌اند، جدال‌های مجازی- سیاسی در کنار مصاحبه‌های مسئولان رسمی، میدان شگرفی برای شناخت وضعیت اجتماعی و مسائل کار پدید آورده است: صفحات مجازی تحلیل‌گران اقتصادی سرشار از تحلیل اصلی ماجراست. یکی تقصیر قیمت‌گذاری دستوری است. دیگری پیمان سپاری ارزی را علت معرفی می‌کند. وزیر اقتصاد که در اوج این قبیل تحلیل‌ها قرار دارد، «ناترازی» و «کاسبان تحریم» را نه فقط عامل مشکلات کارگران معدنجوی طبس، که عامل همه مشکلات موجود در حوزه «کار و بازنشستگی» معرفی می‌کند. وزارت کار صبح فردای حادثه اطلاعیه داده که موضوع را به دقت بررسی و گزارش می‌کند؛ غروب همان روز اما در حالی که هنوز ۲۴ ساعت از فاجعه نگذشته وزیر کار مصاحبه می‌کند که حادثه‌ای اتفاقی عامل مرگ ده‌ها کارگر بوده؛ در تامین ایمنی کم کاری نشده و کسی مقصر نیست. یکی از بازماندگان می‌گوید این مصاحبه وزیر کار دل داغداران را آتش زد. دانشجویان اعلام کرده‌اند عصر امروز در مقابل وزارت کار تجمع می‌کنند. بانویی از نزدیکان کارگری درگذشته می‌گوید حمل جنازه کارگران با بی‌احترامی همراه بوده است. معاون دادستان کل کشور می‌گوید سوابق کارفرما را در اداره کار بررسی کرده و «برخی موارد عدم رعایت ایمنی در حادثه معدن طبس مشهود بوده است». دو وزیر کار و صمت مصاحبه کرده‌اند که خیلی زود مستمری کارگران درگذشته وصل خواهد شد تا شاید کمی کمی آلام بازماندگان تسکین یابد. بانوی بازمانده‌ای می‌گوید در محل معدن زنی را دیده که فقط فریاد می‌زده چرا جنازه‌ها را بدون عزت حمل می‌کنند. فیلم کوتاهی از گفت‌وگوی نماینده کارگران معدن با وزیر کار منتشر شده که در حاشیه جلسه‌ای رسمی وزیر را گیر آورده و به او می‌گوید معدن سنسور تشخیص نشت گاز نداشته که اگر داشت چنین نمی‌شد. وزیر کار با بی‌حوصلگی سخنان نماینده کارگران را گوش می‌دهد. عجله دارد و می‌خواهد برود. در لحظات آخری که نماینده کارگران امکان گفت‌وگو از نزدیک با وزیر را دارد، از او می‌پرسد «اینها می‌دانید چقدر می‌گرفتند؟» و خودش جواب می‌دهد «۱۲ میلیون تومان». همه در مورد کارگران مُرده در معدن ابراز سوگ و همدردی می‌کنند. پای کارگران به صدر رسانه‌ها باز شده است. روزی امام خمینی به رسانه‌ها می‌گفت: «آنچه راجع به خودم می گویم این است که اگر قرار است عکس مرا بگذارید، به‌‎ ‌‏جای آن، عکس یک رعیت را بگذارید و زیرش بنویسید این رعیت چه کار مهمی کرده‌‎ ‌‏است.‏» این روزها گویا تحولی رخ داده؛ از روزهای نادری است که کارگران به صدر اخبار صداوسیما و روزنامه‌ها آمده‌اند؛ البته خبر مرگ‌شان. این تابلو با تمام جزییاتی که آمده و نیامده، خودِ خودِ باطن روابط کار در جامعه ماست. از تحلیل‌های صد من یک غازِ حاکمان بر اقتصاد این ملک گرفته؛ تا وزیر کاری که رسیده نرسیده به معدن، با عجله مصاحبه می‌کند که کارفرما مقصر نیست؛ تا مستمری‌ای که مسئولان آن را مایه تسکین آلام بازماندگان می‌دانند تا بازماندگانی که مطالبه‌شان انتقال توأم با کرامت پیکر کارگران درگذشته است. و «چه باید کرد؟» تنها و مهم‌ترین پرسشی است که باید امید داشته باشیم پس از تماشای این تابلو در ذهن‌ها بماند. پی‌نوشت: در صفحه توییتر گزاره‌های دیگر درباره این وضعیت نوشته‌ام، از جمله اینجا که سعی کرده‌ام نشان بدهم همیشه وزیران کار بلافاصله پس از فجایع منجر به مرگ کارگران گفته‌اند مقصر کارفرما نبوده ولی بعدتر در محکمه قضایی مشخص شده مقام عالی وزارت حرف بیهوده زده و از قضا مقصر صد در صد خودِ خودِ کارفرما بوده است. @tabagheh3_ir
Telegram Center
Telegram Center
Channel