#از_ذلت_تا_عزت#قسمت_سوم🌸🍃این دوست جدیدم که تازه اومده بودن تو محله ما و رفیق قبلیم و یه دوست دیگه ، با هم دوست صمیمی شدیم منی که از واژه دوست پسر چیزی نمیدونستم و اونا همه زندگیشون در این واژه ها خلاصه میشد
😱❌از ۱٠ سالگی بابام برام گوشی خریده بود و از
#اعتماد زیادش به من برام سیمکارت هم خریده بود.
دوستام غیر مستقیم رابطه با جنس مخالف
🙎🏻♂ رو برام جذاب کردن...
یکی از روز ها عصر
#درحال قرآن خواندن بودم که گوشیم زنگ خورد برنداشتم و به قرآن خوندنم ادامه دادم ولی بازم زنگ زدن منم برداشتم و گفتم که اشتباهی زنگ زدید اما اون پسر از زنگ زدن دست برنمیداشت ولکونم نبود
منم کم کم این رابطه دختر پسری برام جذاب شد و چت کردن برای اولین بار با غریبه شروع شد ...
😔ای کاش همون موقع جرات داشتم از مزاحم تلفنی به مادرم یا حتی خواهر بزرگم میگفتم اما من با هیچ کدومشون صمیمی
#نبودم...باخانوادم حرف نمیزدم
سه ســال گذشت... و من در باتلاق جهل بسر میبردم...
😔انگار یادم رفته بود اصلا من کی هستم... من کی بودم.... این دوستایی که برای خودم انتخاب کردم اخه چه ربطی با خانواده ام دارن کجامون به هم میخوره...
۱۳ســالگی...
😭۱۴ســالگی...
😭۱۵ســالگی....
😭من در جهل به سر میبردم رابطم با پسری تموم میشد با پسر دیگه ای دوست میشدم من از تعریف کردن دوران جهالتم شرم میکنم به الله...
😭ضربه های روحی خیلی زیادی بهم وارد میشد دیگه شده بودم دختری
#سیگاری... دور از چشم خانوادم دیگه فضای مذهبی و شیرین خونه مون برام معنی نداشت
😭و کارم شده بود
#تیغ بازی با دستم
😔...
۱۶ سالم شد و تصمیم گرفتم از پسرا فاصله بگیرم و فقط یک پسر مد نظرم باشه اونم برای زندگی و اینده م دنبال خوشبختی بودم...
🌸🍃غافل ازین که
#الله تعالی فرمودن:
«الا بذکر الله تطمئن القلوب»
«اگاه شوید تنها یاد الله ارام بخش دلهاست»
غافل ازین که الله سبحانه و تعالی فرمودن:
« و من اعرض عن ذکری فإِن له معیشة ضنکا»
«هر کس از یاد من روی بگرداند زندگی سخت و دشواری خواهد داشت»
#ادامه_دارد_انشاالله...
📒داستان های جالب وجذاب
📒https://t.center/dokhtaran_b