دیار یاران آزادی
#زنان_جانباخته
Канал
113
подписчиков
6,48 тыс.
фото
4,74 тыс.
видео
842
ссылки
Forwarded from زن و جامعه (زن کارگر)
من #زهرا_آزاد_سرشت هستم. من کشته شدم، در تاریخ ۲۲ مهر ماه ۱۳۹۶. ؟؟ سالم بود. کُرد اهل و ساکن کرمانشاه بودم.
در سال ۱۳۹۰ به اتهام جرائم عادی بازداشت شدم و تو کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه و بند زنان زندان دیزل آباد تو حبس بودم. اونجا من همبندی #زینب_جلالیان شدم، زینب زندانی سیاسی کُردی بود که بدون حتی یه روز مرخصی سالها توی حبس بود و تنها زن زندانی بود که حکم زندان ابد داشت. ما حسابی با هم رفیق شدیم و من نزدیکترین دوست زینب شدم، وابستگی زیادی بهم پیدا کردیم و زینب تاثیرات مثبت فراوونی روی من گذاشت.
علی رغم اینکه اطلاعات زندان از ارتباط زندانیا با زینب جلوگیری میکرد، من همیشه باهاش رفت و آمد و ارتباط داشتم و به تهدیداشون اهمیت نمیدادم. چهار سال با زینب همبندی بودم و بعد با پرداخت دیه و رضایت شاکی از زندان آزاد شدم.
تو مدتی که آزاد بودم دایم با زینب در تماس تلفنی بودم، تا اینکه در پاییز ۱۳۹۴ با زحمت زیاد تونستم از زندان خوی وقت ملاقات بگیرم و ملاقات کوتاهی با زینب داشته باشم. اونروز بعد از اینکه به کرمانشاه برگشتم درست در ورودی این شهر تو ایست بازرسی قازانچی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدم و برای چندین ساعت در مورد ارتباط با زینب مورد بازجویی قرار گرفتم.
طی دو سالی که از زندان آزاد شده بودم بارها توسط اداره اطلاعات به صورت تلفنی تهدید و بخاطر فشار اونا از کار اخراج شدم. مامورای اداره اطلاعات بهم پیشنهاد دادن اگه باهاشون همکاری کنم و مصاحبه تلویزیونی انجام بدم و اخبار منتشر شده از طرف نهادهای حقوق بشری در رابطه با وضعیت بیماری زینب رو تکذیب کنم، در اینصورت فشارها رو متوقف میکنن، حتی بهم پیشنهاد کمک مالی هم دادن ولی من به هیچ عنوان زیر بار نرفتم و پیشنهادشونو قبول نکردم.
فشار نیروهای امنیتی آنقدر زیاد شد که هر بار با اینکه سیم کارتمو عوض میکردم، بعد از چند روز دوباره مامورای اداره اطلاعات به شماره جدیدم زنگ میزدن و تهدیدم میکردن! تا اینکه روز ۲۲ مهرماه ۱۳۹۶ بعد از تداوم فشار اداره اطلاعات کرمانشاه، مامورای امنیتی به خونم ریختن و منو به قتل رسوندن، م ر گ من برای همه مشکوک بود.
جسم بیجون منو نزدیکام وقتی خبری ازم نداشتن و دنبالم میگشتن تو خونه ام پیدا کردن، جنازه به پزشکی قانونی منتقل شد، اونجا علت م ر گ رو خ ودکشی با دارو اعلام کردن ولی در عین حال گفتن که هیچ نشونه ای مبنی بر اینکه من خواهان خ ودکشی بودم مشاهده نکردن!
من درست پنج روز قبل از کشته شدنم با زینب تماس داشتم. طبق این تماس من هیچ انگیزه ای برای خ ودکشی نداشتم و هیچ شاهدی هم مبنی بر اقدام به خ ودکشی وجود نداشته.
قتل من توسط حکومت جنایتکار به
خ ودکشی جعل شد و پیکر بیجون من مظلومانه در زادگاهم به خاک سپرده شد…
هموطن، حکومت جنایتکار توی این ۴۵ سال هر کسی رو که جلوش قد علم کرده به روشی کثیف و ناجوانمردانه کشته و قتلشو جعل کرده! برای داشتن ایرانی آزاد دست به دست هم بدین و ریشه ظلم رو بخشکونین… روزی که پیروز شدین از منم یاد کنین که حق زندگی بیرحمانه ازم گرفته شد و با آرزوهام دفن شدم…💔
#زن_زندگی_آزادی
#زنان_جانباخته
#علیه_فراموشی#
https://x.com/LoabatK/status/1788944673416905012?t=tHnkm1sbeqZJYiLmx8pSIg&=
@zan_j
در سال ۱۳۹۰ به اتهام جرائم عادی بازداشت شدم و تو کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه و بند زنان زندان دیزل آباد تو حبس بودم. اونجا من همبندی #زینب_جلالیان شدم، زینب زندانی سیاسی کُردی بود که بدون حتی یه روز مرخصی سالها توی حبس بود و تنها زن زندانی بود که حکم زندان ابد داشت. ما حسابی با هم رفیق شدیم و من نزدیکترین دوست زینب شدم، وابستگی زیادی بهم پیدا کردیم و زینب تاثیرات مثبت فراوونی روی من گذاشت.
علی رغم اینکه اطلاعات زندان از ارتباط زندانیا با زینب جلوگیری میکرد، من همیشه باهاش رفت و آمد و ارتباط داشتم و به تهدیداشون اهمیت نمیدادم. چهار سال با زینب همبندی بودم و بعد با پرداخت دیه و رضایت شاکی از زندان آزاد شدم.
تو مدتی که آزاد بودم دایم با زینب در تماس تلفنی بودم، تا اینکه در پاییز ۱۳۹۴ با زحمت زیاد تونستم از زندان خوی وقت ملاقات بگیرم و ملاقات کوتاهی با زینب داشته باشم. اونروز بعد از اینکه به کرمانشاه برگشتم درست در ورودی این شهر تو ایست بازرسی قازانچی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدم و برای چندین ساعت در مورد ارتباط با زینب مورد بازجویی قرار گرفتم.
طی دو سالی که از زندان آزاد شده بودم بارها توسط اداره اطلاعات به صورت تلفنی تهدید و بخاطر فشار اونا از کار اخراج شدم. مامورای اداره اطلاعات بهم پیشنهاد دادن اگه باهاشون همکاری کنم و مصاحبه تلویزیونی انجام بدم و اخبار منتشر شده از طرف نهادهای حقوق بشری در رابطه با وضعیت بیماری زینب رو تکذیب کنم، در اینصورت فشارها رو متوقف میکنن، حتی بهم پیشنهاد کمک مالی هم دادن ولی من به هیچ عنوان زیر بار نرفتم و پیشنهادشونو قبول نکردم.
فشار نیروهای امنیتی آنقدر زیاد شد که هر بار با اینکه سیم کارتمو عوض میکردم، بعد از چند روز دوباره مامورای اداره اطلاعات به شماره جدیدم زنگ میزدن و تهدیدم میکردن! تا اینکه روز ۲۲ مهرماه ۱۳۹۶ بعد از تداوم فشار اداره اطلاعات کرمانشاه، مامورای امنیتی به خونم ریختن و منو به قتل رسوندن، م ر گ من برای همه مشکوک بود.
جسم بیجون منو نزدیکام وقتی خبری ازم نداشتن و دنبالم میگشتن تو خونه ام پیدا کردن، جنازه به پزشکی قانونی منتقل شد، اونجا علت م ر گ رو خ ودکشی با دارو اعلام کردن ولی در عین حال گفتن که هیچ نشونه ای مبنی بر اینکه من خواهان خ ودکشی بودم مشاهده نکردن!
من درست پنج روز قبل از کشته شدنم با زینب تماس داشتم. طبق این تماس من هیچ انگیزه ای برای خ ودکشی نداشتم و هیچ شاهدی هم مبنی بر اقدام به خ ودکشی وجود نداشته.
قتل من توسط حکومت جنایتکار به
خ ودکشی جعل شد و پیکر بیجون من مظلومانه در زادگاهم به خاک سپرده شد…
هموطن، حکومت جنایتکار توی این ۴۵ سال هر کسی رو که جلوش قد علم کرده به روشی کثیف و ناجوانمردانه کشته و قتلشو جعل کرده! برای داشتن ایرانی آزاد دست به دست هم بدین و ریشه ظلم رو بخشکونین… روزی که پیروز شدین از منم یاد کنین که حق زندگی بیرحمانه ازم گرفته شد و با آرزوهام دفن شدم…💔
#زن_زندگی_آزادی
#زنان_جانباخته
#علیه_فراموشی#
https://x.com/LoabatK/status/1788944673416905012?t=tHnkm1sbeqZJYiLmx8pSIg&=
@zan_j