🟣 #بیدارزنی: علیه زنکشی و قتلهای ناموسی بهپاخیزیم
از متن: «در سال ۱۳۸۷ و در پی قتل "دعا خلیل"، زن کُرد ایزدی در کردستان عراق، یک کمیته تحتعنوان «کمیته علیه خشونتهای ناموسی» در مریوان شکل گرفت...در این مدت کوتاه، به دنبال قتل «شهین نصراللهی» این کمیته تشییع جنازه وی را تبدیل به یک راهپمایی اعتراضی کرد و زنان که در مذهب «سنی» نمیتوانند به دنبال جنازه راه بروند، جنازه را همراهی کرده و با در دست گرفتن پلاکارد، زنان و مردان این قتل ناموسی را محکوم و در آخر نیز شعارهایی علیه قوانین تبعیضآمیز سر دادند.»
میتوان گفت که نخستین قدم برای مقابله با قتلهای ناموسی و زنکشی، مرئیسازی این جنایات با تشکیل "کمیتههایی علیه قتلهای ناموسی و زنکشی" در هر استانی است. زمانی که آمار حقیقی زنان، کودکان دختر و اعضای جامعه کوییرِ کشته شده، دیگر تحت عناوینِ خودسوزی، خودکشی و ... مدفون نشوند، آن وقت است که با اتکا به جامعهی آمار حقیقی، هر نوع چشمانداز پیرامون تشکیل شوراهای محلی و مستقل زنان در آینده، ایماژپذیر خواهد شد.
صحبت از "شوراهای منطقه ای زنان"، پیشتر در خلال قیام ژینا و در نسخهی نخست از «مطالبات زنان» توسط جمعی از فمینیستها تهیه و منتشر شده بود. انتشار آن متن منجر به درج یادداشتها، اصلاحیهها و نقدهای ارزشمندی در راستای ارتقای آن شد که همگی حاکی از دورنمای درخشانِ تغییر بنیادین بهدست زنان برای انقلاب آینده است؛ اما صرف بیان مطالبات، چشم بستن بر ضرورتِ بسترسازی انقلابی و عدم تلاش امروز برای ساخت آینده را هرگز توجیه نمیکند.
⚪️ شورا، حکومت شورایی و صحبت از شوراهای زنان، در کلامْ آسان و در عمل، بسیار سخت است. تجربهی بهار عربی در مصر، شوراهای محلی و شوراهای کارخانجات در سال 57 و یا تاریخ کوتاه اما سترگ کمون پاریس، به ما میآموزد که شوراهای مردمی محقق خواهد شد اما شکلگیری و بقای آن مستلزم ساخت ستونهای مستحکم آن در شرایط پیشا انقلابی است.
⚪️ اگر دی ماه ۹۶ را بهعنوان بازه درخشانِ بازیابیِ فعلیت سیاسی تودههای مردمی بپذیریم، آن گاه تداوم سوژگی سیاسی شش سالهی آنان برای دخالت و محقق ساختن حق تعیین سرنوشت با دستان خود را بهتر فهم خواهیم کرد.
در این بازه شش ساله که فساد ساختاری حاکمیت در کنار پیوستگیِ زنجیروار جنبشهای تودهای در اوج خود قرار دارد، ساخت و برآمدن نهادها و کمیتههای مردمی، بیش از پیش ضروری است.
طی این شش سال، کمیتههای محلات و کیمتههای قیامِ معدود اما پرکاربردی در موقیعتهای بحرانی – نظیر سیل و زلزله - و یا برخاسته از خیزشهای تودهای – نظیر قیام ژینا- شکل گرفتند؛ اما رصد امنیتی و یا عدم گشایش به جهت عضوگیری آزادانه منجر شده است تا علیرغم باور و خواست آنان – به اعلام موجودیت علنی و با برنامهعمل فراگیرتر – هنوز این امر محقق نشده باشد. هرچند که این شرایط، منطقا نمیتواند پایدار باشد، چرا که سیل مشکلات اقتصادی و معیشتی در کنار تداوم فاعلیت سیاسیِ تودههای معترض در فواصلی کوتاهتر از همیشه، حاکی از آن است که میتوان نقشپذیریِ کمیتههای محلات را استمراری و نه بهوقتِ بزنگاههای سیاسیْ رویت کرد.
در خلال قیام ژینا، بسیاری از جمعیتهای شناور مردمی در محلات با نامگذاری کمیته بر روی خود، چندین شب اعتراضی را پیش بردند، این مهم از یکسو با اتکا بر بالا بردن امنیت اعترضات در محلات و جلوگیری از بازداشتهای گسترده بهنسبت میادین اصلی شهر بود و از سوی دیگر با خاموش شدن بزنگاههای اعتراضی، بهمحاق رفت؛ اما خواست "ادارهی امور بهدست خود" و یا "مجرای تصمیمگیری و اعلام منافع جمعی از دل مردم و برای مردم" که ماهیت اصلی کمیتهها و شوراهای محلی و مردمی است، از قضا در دل همین شرایط بحرانی خلق خواهد شد.
⚪️ تجربهی قیام حاضر و فراز و فرودهای آن که موقیعت پیشا انقلابی را گاه تا "سرکوب حداکثری" آن نیز پیش برده است، خود گواه آن است که بدون بررسی همه جانبهی دستاوردها و شکستها و پر کردن جای تمامی کاستیها با "سازماندهی گسترده" و "برنامه عمل" ویژه از دل کوچکترین واحدهای تودهای – نظیر محلات و نهادهای کوچک مردمی – هر نوع صحبت از اقسام شوراها، لافی متنی است.
▪️از این منظر، پایان دادن به خشونت سیستماتیک علیه زنان و یا تشکیل "شوراهای زنان" نیز تنها با برشماری ضروریات تعهد به کنوانسیون منع خشونت علیه زنان و ...، محقق نخواهد شد؛ چرا که تعریف، بررسی و درج قوانین برابر و یا سیاستهای اجرایی مقابله با اقسام خشونت، بدون آگاهی از درهم تندیگی سنت، طبقه، جنسیت و اتنیک در جغرافیاهای مختلف، تنها سیاههای مکتوب است. از دیگر سو، مرئیسازی این جنایات با تشکیل "کمیتههایی علیه قتلهای ناموسی و زنکشی" در هر استانی، قدم نخست و بدیهی برای آشکارسازی جنایاتی است که حتی بازنمایی نیز نشده و برای همیشه مدفون میمانند.
#ژن_ژیان_ئازادی @bidarzani