🔶 شعر #اسماعیل_عبدی از زندان کچویی کرج
🔸«به مناسبت مهمترین روز زندگی دختر عزیزم مبینا»
میخواستم چون بالهایی بیگمان باشی
پرواز بکری در میان آسمان باشی
باید ببینی تا کجاها دوستت دارم
باید به شوق من در اوجی جاودان باشی
یک روز میآید به این ایام میخندیم
وقتی شما اسطورهی این داستان باشی
نگذاشتند این روز شیرین را ببینم من
پرواز کن باید صبور و پرتوان باشی
آری تو در ذهن منی، یک ریز و پرتکرار
تو جای من باید رها و بیکران باشی
یاد تو را در خویش دارم چون نفسهایم
باید تو هم مثل بهاری بیامان باشی
میبینمت در روزهای سبز و پر خنده
گل میدهد این فکر، وقتی باغبان باشی
نوری ز مشرق، سرزده پرواز کن دختر
پرواز کن باید همین گونه جوان باشی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#زن_زندگی_آزادی