.
دلم می خواهد درباره ی همین آدم هایی که این طور با محبت دورم کرده اند و هیچ کدام از حرف هاشان شبیه حرف های قبل شان نیست چیزی بنویسم.
در کوران اتفاقات، بد و خوبِ هیچ کدام شان معلوم نیست. معمولاً بعدها و در ارتباط با حوادث دیگر معلوم می شود فلان اتفاق در گذشته خوب بوده یا بد.
حقیقت این است عذابی را که موقع نوشتن رنج ها متحمل می شویم کمتر از خود رنج ها نیست. در عمل دیده ام خیال دست کمی از واقعیت ندارد.
به خانه که برمی گردم، نوارهای صوتی را از کمدها و کشوها بیرون می کشم، تا ساعتی از ظهر گذشته، گرد و غبارشان را می گیرم و به چند تاش گوش می دهم. به کتابفروشی دوستم تلفن می زنم، از کتاب های تازه خبر می گیرم. ناگهان از وحشت می لرزم: آیا واقعیت زندگی روابط پنهانِ بین آدم ها نیست؟ آیا مردم آگاهانه خودشان را در زرورقی از دروغ می پیچند تا شبیه هم شوند؟ در دنیای یک میلیارد ساله، برای چهل پنجاه سال زندگی، این همه اجبار خنده دار است.
آن ها که به خانه ی من آمدند
#شمس_لنگرودی#ادبی_هنری_موسیقی♡
@delvazheh_ha