یاداوری معدل نوزده و نیم
https://t.center/studycasedidgahidigar/1533
حکایت معدل نوزده و نیم محسن رضایی من رو یاد خاطرهای انداخت.
وقتی دانشگاه شریف ترم اول بودیم، شنیده بودیم نمرهها را پایین میدهند، به ویژه ریاضی یک را.
همان اوایل ترم بود که گفتند نمره ریاضی یک دانشجویانی که تابستان درس داشتهاند جلوی دانشکده ریاضی اعلام شده.
لیست بلند بالایی بود و ما ترم اولیها برای این که پیش بینی از آینده داشته باشیم، رفتیم نمرهها رو ببینیم.
اولین نمرهها که دیدم ناامید کننده بود. ۴، ۵ ، ۹، ۸، ۱۱، ۱ وجودم پر از ترس شد. بعد بقیه نمرهها رو دیدم. ۱۴، ۸، ۱۷، ۱۹. خیلی امیدوار شدم. نه پس میشه نمره خوب هم گرفت! خلاصه با شادی این همه نمره پاس شده رو میدیدم و ادامه میدادم تا رسیدم به ۲۵!
سرم سوت کشید! نمره از چند است؟ بالای ستون رو نگاه کردم! نمره از صد بود! سرگیجه گرفته بودم!! در کل آن ستون اول نمره ها بین شاید پنجاه نمره یکی بالای پنجاه بود!
بعدتر البته متوجه شدیم که آنهایی که تابستان درس رو گرفته بودند، معمولشان همان سهمیههایی مثل محسن رضایی بودهاند.
البته قضیه درس خواندن محسن رضایی را در جریان هستم که اساتید را یکی یکی میگفت بروند در دفترش.
یک استادی که از استاد بودن آن زمان محسن رضایی پشیمان است میگفت ماه رمضان عصر رفتم دفترش. گفتند جلسه است. افطار شد و هنوز در جلسه بود. و بعد آن که افطارش را در «جلسه» خورده بود بدون آن که حتی لیوان آبی به استاد بدهد، استاد را به اتاق راه داده بود.