آیا لحظات خوشی برای ملت وجود داشته که حالا برایش آرزوی صدسال مثل آن لحظهی خوش را بکنیم؟ با مرور تلخکامیها، سوانح طبیعی و بحرانهای حداقل دو دههی گذشته و قلت لحظههای خوش و خاطرهانگیز برای مردم، به نظر میرسد که ضربالمثل "صدسال به این سالها" نیز کمکم از ادبیات و فرهنگ نوروزی حذف خواهد شد. این ستم به فرهنگ ایرانی، نه از سوی مردم و نه از سوی روشنفکران بلکه از سوی پدیدآورندگان وضعیت اسفبار کشور است که همیشه یا میگویند در برههی حساس هستیم، یا میگویند در وضعیت خطرناک هستیم، یا میگویند در پیچ عبور به سمت قله هستیم و یا میگویند اگر صبور نباشید و تحمل نکنید، در موقعیت دشمنشادکن هستیم. فارغ از آنکه حاکمیت با عدم خردمندی و واگذاری قدرت به مردم در موقعیت حساس و خطرناک #سقوط، #فروپاشی و #خود_براندازی قرار دارد، نباید فراموش کرد که مردم، خودشان خالق لحظههای شاد مثل پیروزیهای سال ۰۱ و ۰۲ هستند و حتی می توان به یاد آن لحظات، به یک دیگر بگوییم: صد سال به این سال ها. به نظر میرسد که گفتارهای مخصوص جشن نوروز را میتوان احیا و کاربردی کرد. یعنی ضمن پاسداشت فرهنگ اصیل ایرانی، از اصطلاحات و ضربالمثلها برای حفظ روحیه، امید و شادی استفاده کرده و این پیام را رساند که جنبشها و اعتراضات مردمی در ایام جشنهای باستانی نیز با روشنگری، مطالبهگری، عدالتخواهی و دفع ستم به فرودستان، تداوم دارد و مردم خالق فعالیتهایی در جهت تحقق آزادی و دفع سلطه و استبداد خواهند شد و فرداها به واسطهی اوقات خوش پیروزی، بازهم به هم خواهند گفت: صدسال به این سالها.