قلم بیداری

#احمد_زیدآبادی
Канал
Логотип телеграм канала قلم بیداری
@darvishane49Продвигать
10,25 тыс.
подписчиков
407
фото
302
видео
3,42 тыс.
ссылок
باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی
ادامه از فرسته پیشین 👇

گرچه سیدحسن نصرالله همواره تأکید می‌کرد که نیروی نظامی حزب‌الله فقط برای مقابله با تهدیدهای خارجی به‌ویژه تهدید اسرائیل به کار گرفته می‌شود و در سیاست داخلی نقش بازی نمی‌کند، اما گروه‌های رقیب و مخالف او، اصل وجود چنین نیروی آموزش‌دیده و مسلحی را به زیان خود ارزیابی می‌کردند و بر خلع سلاح آن اصرار داشتند.
اکنون که حزب‌الله متحمل ضربات و تلفات سنگینی بر اثر حملۀ نظامی اسرائیل به خاک لبنان شده و کادر فرماندهی خود را از دست داده است، رقبا و مخالفان حزب‌الله ظاهراً آن را فرصتی برای تجدید حیات سیاسی خود می‌بینند و از همین رو، به احتمال زیاد در پشت پرده، مشغول رایزنی‌های داخلی و خارجی برای تدوین و اجرای طرحی هستند که از یک طرف مانع از تجدیدقوا و بازسازی نظامی حزب‌الله شوند و از طرف دیگر با انتخاب رئیس‌جمهور جدید، روند جنگ با اسرائیل به نقطۀ پایان خود برسد.
بنابراین به نظر می‌رسد که پس از پایان حملات سنگین اسرائیل به نیروها و ذخایر نظامی حزب‌الله، ابتکار دیپلماتیک مطرح شده، به قصد اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ جان تازه‌ای بگیرد. این روند قاعدتاً بدون دردسر نیست، اما حامیان پر و پا قرصی دارد که عمدتاً در پشت صحنه فعالیت می‌کنند.

#احمد زیدآبادی
https://t.center/darvishane49
♻️اهداف پنهان یک جنگ رسانه‌ای!

مسعود پزشکیان از هر سو تحت فشار است. او که برای انجام گشایشی در «امرِ خطیرِ تحریم اقتصادی ایران» به نیویورک سفر کرده است، با جبهۀ متناقضی از مخالفان روبه‌روست. در نیویورک جمعی از حامیان براندازی درصدد برگزاری تجمعی علیه او هستند.

شبکۀ ایران‌اینترنشنال هم چنانکه گویی سرِ گردنه‌ای را گرفته باشد، در کمین او و هیئت همراهش نشسته تا به‌زعم خود با طرح پرسشی زهرآگین که پاسخ سرراستی نداشته باشد، علیه آنان فضاسازی کند. همزمان، بخشی از پیاده‌نظام «سوپرانقلابی‌های داخلی» سخنان رئیس‌جمهور را واژه به واژه شخم می‌زنند تا خوراکی برای تبلیغات مخرب خود علیه هرگونه ابتکار سیاسی به قصد پایان تحریم‌های کشور به دست آورند.

همۀ اینها سوای فشار دولت‌های غربی و متحدان جهانی آنان است که هر کدام بخشی از سیاست خارجی جمهوری اسلامی را مغایر منافع خود و متحدان‌شان تلقی می‌کنند. در این میان اما غوغا بر سر یک جمله از مسعود پزشکیان، به اندازه‌ای گسترده شده که بیم آن می‌رود، اصل سفر رئیس‌جمهور به مقر سازمان ملل را تحت‌الشعاع خود قرار دهد و کوشش دیپلماتیک او و همراهانش را برای کمک به گشودن مسیری در جهت لغو تحریم‌های اقتصادی ایران خنثی کند.

آقای پزشکیان در مصاحبه با رسانه‌ها گفته است که «ما سلاح خود را کنار می‌گذاریم به شرطی که اسرائیل هم سلاح خود را کنار بگذارد.» خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ این سخن را به معنای «آمادگی پزشکیان برای کاهش تنش با اسرائیل» تعبیر کرده و آن را تیتر گزارش خود از مصاحبۀ رئیس‌جمهور قرار داده است. پس از انتشار گزارش بلومبرگ، سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه بلافاصله آن را تکذیب کرد، اما محافل داخلی مخالف دولت آقای پزشکیان ظاهراً اصرار دارند که برداشت بلومبرگ از سخنان پزشکیان دقیق و درست بوده و با این بهانه، جنگی رسانه‌ای را علیه او آغاز کرده‌اند. بر هر فرد آشنا به نیرنگ‌های سیاسی، کاملاً واضح و روشن است که این هیاهو و غوغایی بر سر هیچ است و حرف آقای پزشکیان منطق قابل دفاع خود را دارد، زیرا:

۱. مسعود پزشکیان عین سخن خود در نیویورک را در کنفرانس خبری خود در تهران نیز مطرح کرده بود، اما هیچ نوع واکنش مثبت یا منفی در داخل و خارج کشور برنیانگیخت!

۲. جمهوری اسلامی همواره تأکید کرده است که توسعۀ تسلیحات موشکی آن صرفاً جنبۀ دفاعی دارد. بنابراین کاملاً طبیعی است که اگر طرف‌های رقیب یا دشمن آن، امکانات هجومی خود را به تعبیر آقای پزشکیان «کنار بگذارند» دلیلی برای توسعۀ تسلیحات موشکی و یا افزایش بُرد آنها وجود ندارد. دقیقاً به همین دلیل بارها از سوی مسئولان رسمی اعلام شده است که تولید موشک‌های با برد بیش از ۲ هزار کیلومتر در دستور کار وزارت دفاع قرار ندارد.

۳. محدودیت تسلیحات و یا اساساً خلع سلاح منطقه‌ای همواره شعاری علیه اسرائیل به شمار می‌رود، چراکه اسرائیل به دلیل عدم عمق راهبردی خود در منطقه، نه‌فقط به پیشرفته‌ترین سلاح‌های روز مجهز می‌شود، بلکه از یک زرادخانۀ بزرگ اتمی هم برخوردار است. به همین جهت، اسرائیل هرگز به خلع سلاح متقابل با هیچ کشوری تن نمی‌دهد زیرا آن را علیه خود می‌داند. خلع سلاح منطقه‌ای و متقابل هم البته عمدتاً شعار است و شاید هرگز روی واقعیت را نبیند، اما طرح این شعار به عنوان احتجاجی علیه مسلح کردن فزایندۀ اسرائیل، در دیپلماسی عمومی به نفع کشورهایی است که سیاست نظامی خود را تدافعی می‌دانند.

۴. از یک سال گذشته تاکنون، سیاست رسمی جمهوری اسلامی حمایت قاطع از اعلام آتش‌بس در جنگ غزه و مخالفت با گسترش جنگ در منطقه بوده است. اگر جمهوری اسلامی خواهان تشدید جنگ فزاینده با اسرائیل باشد، لاجرم نباید از آتش‌بس حمایت و با گسترش جنگ مخالفت کند! در زبان متعارف بشری، حمایت از آتش‌بس در یک جنگ، هیچ معنای دیگری جز کاهش تنش نمی‌دهد. «کاهش تنش» در یک صحنۀ بحرانی، نه ذنب لایغفر است و نه معنای به رسمیت شناختن طرف‌های درگیر را می‌دهد! بنابراین، حتی اگر برداشت بلومبرگ را از سخنان آقای پزشکیان مبنا قرار دهیم، هیچ اشتباهی از سوی آقای پزشکیان.....[ادامه یادداشت در لینک زیر]
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-21625
#احمد_زیدآبادی
https://t.center/darvishane49
♻️نکته‌ای در بارهٔ ترور نافرجام ترامپ

ترور نافرجام دونالد ترامپ شکاف سیاسی در جامعهٔ آمریکا را تشدید می‌کند یا آن را ترمیم خواهد کرد؟
دموکراسی‌ها معمولاً مستعد آن هستند که به صحنهٔ عرض‌اندام عوام‌فریبان تبدیل شوند، عوام‌فریبانی که قدرت‌نمایی و اظهار وجود خود را بر حفظ نظم و انضباط اجتماعی ترجیح می‌دهند و برای تحریک و برانگیختگی هواداران شورمند خود، لگام زبان خود را علیه رقبای سیاسی و دشمنان فرضی رها می‌کنند.
حوادثی مثل ترور سیاسی، معمولاً دموکراسی‌ها را به خود می‌آورد و اتحاد و همبستگی جامعه علیه به‌کارگیری خشونت را افزایش می‌دهد.
از این رو، احتمال اینکه ترور ناکام ترامپ، به ترمیم شکاف در جامعهٔ آمریکا منجر شود بیش از احتمال تشدید تنش و منازعه در آن جامعه است.
این ماجرا اما ابعاد مهم دیگری هم دارد که با نوع اطلاع‌رسانی در بارهٔ ضارب و انگیزه‌های او به تدریج نمایان خواهند شد.
اگر قرار باشد پای دخالت خارجی هم به این حادثه باز شود، امیدوارم خاورمیانهٔ فلک‌زده، متهم ردیف اول معرفی نشود.
#احمد_زیدآبادی
https://t.center/darvishane49
♻️برگردند و محاکمه شوند!

شیخ موسی غضنفرآبادی نمایندۀ مجلس از شهر بم در مورد بازگشت ایرانیان مهاجر به داخل کشور گفته است: "هر کسی به عنوان ایرانی می‌تواند وارد ایران شود ولو اینکه مجرم باشد. اگر هم مجرم باشد می‌تواند وارد شود و نهایتا محاکمه‌اش انجام می‌شود"!
ای آقا! تو که هر چه سران قوا برای تشویق و ترغیب ایرانیان مهاجر برای بازگشت به کشور رشته بودند، یک جا پنبه کردی! مگر کسی خودآزاری و سادیسم دارد که برای محاکمه و مجازات آن هم در دادگاه‌هایی که پشت درهای بسته مثل نقل و نبات حکم مرگ و حبس‌های طولانی صادر می‌کنند، کار و زندگی و امنیتش را واگذارد و بار سفر بربندد تا به دیدار قضات دادگاه انقلاب نائل شود؟
من قبلاً کلی نصرالله معین را دلداری داده بودم که اگر برگردد، آب از آب تکان نمی‌خورد و  جان و شغلش محفوظ است و به همین دلیل هم از برخی خارج‌رفته‌ها ناسزا شنیده بودم که مگر عقل از سرم پریده یا دچار جنون گاوی شده‌ام که ایرانیان مهاجر را به دم تیغ و دهان شیر فرا می‌خوانم؟ حالا این آقای غضنفرآبادی که از بد حادثه از خطۀ کرمان‌زمین ما هم هست، نه گذاشته نه برداشته و حرف همان ناسزاگویان را با چنان صلابتی به کرسی نشانده است که من از خجالت پیش‌شان آب شده‌ام!
البته آقای غضنفرآبادی آدم صریحی است و مثل بعضی‌ها حرفش را نمی‌خورد و نیتش را نمی‌پوشاند. او چندی پیش هم گفته بود:
"اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثی‌های یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد"!
به جز این، آقای غضنفرآبادی  آدم واقعاً متنفذ و قدرتمندی هم هست. حتی قدرتش بیش از سران قواست! او رئیس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس است، یعنی همان کمیسیونی که لایحۀ عفاف و حجاب را بدون آنکه در صحن مجلس مطرح شود، به تصویب رساند و مسئولیتش را هم به عهده گرفت، حال آنکه سران قوا هر کدام به نحوی کوشیدند پای‌شان را از این گلیم کنار بکشند.
پس حرفش را نمی‌توان نادیده گرفت و یا کوچک شمرد. به هر حال، کشور ما هم اینطور اداره می‌شود!
#احمد_زیدآبادی
#آنارشیسم حاکمیتی

https://t.center/darvishane49
#احمد زیدآبادی
جا دارد از حضور دکتر زیدآبادی در مناظره برنامه شیوه شبکه چهار قدردانی نمایم .

ممکن است بسیاری با حضور ایشان در برنامه تلویزیون مخالف باشند و مواضع تندی اتخاذ نمایند .
به هر ترتیب روشن شدن مواضع آقای مصباح یزدی در اذهان عموم توسط هر دو مناظره کننده در خور توجه بود .
اگر چه طرف مناظره آقای زیدآبادی با سخنان و‌ مواضعش همان نظریه مصباح را تایید می نمود. و گاهی قصد داشت با به حاشیه بردن مناظره عنان نشست را در دست بگیرد اما اداره خوب مجری این فضا را از بین برد .

مهمترین بخش این مناظره از نگاه اینجانب اشاره دقیق و ظریف به امکان تحول و تغییرات احکام حقوقی اسلام بود .

از آنجایی که احکام در قرآن نه برای ارضای امیال خداست بلکه راهبردی برای نوع بشر در راستای زندگی شرافتمندانه توام با عدالت ؛
بنابراین توسط خردمندان و اندیشمندان قابل به روز رسانی ، نادیده گرفتن برخی و حتی افزودن برخی قوانین است .
هیچ حکمی قطعی و مطلق نیست و قابل بازنگری و تعدیل است .
برنامه #شیوه و عدالت مجری در اداره برنامه قابل قبول بود 🙏
بار دیگر از حضور آقای زیدآبادی در این برنامه اگر چه در وزن ایشان نبود تشکر می کنم .

امید است مردم به اینگونه برنامه های روشنگرانه اقبال نشان دهند و بدانیم که خالی کردن هر عرصه ای موجب پر شدن همان عرصه توسط دیگران با افکاری منحط و طالبانی خواهد بود .
خوشبختانه این مورد را آقای زیدآبادی بدرستی فهم نموده اند .

ح-درویشی ✍️
https://t.center/darvishane49
♻️راهکارهای دهگانۀ رئیسی و بیانیۀ نهایی سران کشورهای اسلامی


پیشنهادهای دهگانۀ سیدابراهیم رئیسی برای مقابله با اسرائیل و حل بحران در نوار غزه، چه مقدار در بیانیۀ نهایی اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی در ریاض بازتاب پیدا کرده است؟ به نظرم یک - بیستم آن هم مورد توجه قرار نگرفته است!
این موضوع به روشنی نشان می‌دهد که بین نگاه جمهوری اسلامی به مسئلۀ فلسطین با نگاه دیگر کشورهای اسلامی، فاصلۀ زیادی وجود دارد. علت اصلی این فاصله این است که کشورهای اسلامی خود را به عنوان "دولت" تعریف می‌کنند و از قواعد تعریف‌شده در نظام بین‌الملل فراتر نمی‌روند، حال آنکه گرایش غالب در جمهوری اسلامی التفاتی به محدوده‌های مشخص کارکرد یک دولت در نظام کنونی جهان ندارد و خود را همچنان یک"سازمان انقلابی" در حوزۀ خارجی می‌بیند. از همین رو، موضع جمهوری اسلامی به هر میزان که با مواضع"سازمان‌های انقلابی" همسویش در خاورمیانه نزدیک است با مواضع دولت‌های منطقه فاصله دارد.
روزگاری زنده‌یاد دکتر علی شریعتی از تضاد نهضت و نهاد سخن گفته بود. او به دلیل آنکه خود انقلابی بود، از نهضت و انقلاب دائمی در برابر نهاد و نظام دفاع می‌کرد؛ امری که در دنیای واقعی نه ممکن است و نه مطلوب. جمهوری اسلامی البته بر "نظام" بودن خود اصرار می‌ورزد، اما عملکردش در دو حوزۀ داخلی و خارجی نشان می‌دهد که بین نظام یا نهضت بودن، همچنان در کشمکش و تعارض است و قادر به انتخاب نهایی بین یکی از آن دو نیست. نتیجه این می‌شود که رئیس جمهور نظام به عنوان یکی از سران یک نهاد به شدت محافظه‌کار اسلامی در اجلاس آن حضور پیدا می‌کند اما راهکارها و پیشنهادهایش برای حل یک بحران منطقه‌ای همچون رهبر یک سازمان انقلابی آزاد از محدودیت‌های یک دولت و یا به عبارتی آزاد از هفت دولت است! برای همین نیز پیشنهادهایش مورد توجه دیگر دولت‌ها قرار نمی‌گیرد.
#احمد_زیدآبادی
https://t.center/darvishane49
♻️موافقت جمهوری اسلامی با راه‌حل دو کشوری برای مسئلۀ فلسطین؟

قطعنامۀ مجمع عمومی سازمان ملل که دیشب به تصویب 120 کشور جهان رسید، ضمن درخواست برای آتش‌بس فوری بین اسرائیل و حماس در جنگ نوارغزه، "راه‌حل عادلانه و پایدار» برای حل منازعه بین اسرائیل و فلسطینی‌ها را منحصر به "راه‌های مسالمت‌آمیز» و مبتنی بر قطعنامه‌های شورای امنیت و فرمولِ "دو کشوری" دانسته و تصریح کرده است که: «همۀ اقدامات خشونت‌آمیز علیه غیرنظامیان فلسطینی و اسرائیلی، از جمله تمام اقدامات تروریستی و حملات بی‌رویه و تمام اقدامات تحریک‌آمیز و مخرب محکوم است و تمام غیرنظامیانی که به طور غیرقانونی به اسارت گرفته شده‌اند باید فوری و بدون قید و شرط آزاد شوند.»
جمهوری اسلامی به این قطعنامه رأی مثبت داده است. رای مثبت به یک قطعنامه قاعدتاً به معنای موافقت با مفاد و مندرجات آن است. آیا جز این است؟ اگر مسئول یا نهادی مدعی است که جز این است لازم است توضیح دهد که چطور ممکن است جز این باشد؟
#احمد_زیدآبادی

https://t.center/darvishane49
♻️به هوش! فاجعه انتها ندارد!

گویا در ابتدای هفتۀ جاری در محفلی از تندروهای سیاسی در تهران، یکی از مدعیان حمایت از فلسطین گفته بود: "مردم غزه چیزی برای از دست دادن ندارند. آنها در مرگ به دنیا می‌آیند، در مرگ زندگی می‌کنند و در مرگ می‌میرند. بنابراین از ارتش اسرائیل در برابر آنان کاری ساخته نیست!"
در سخت‌ترین شرایط هم اما همیشه چیزی برای از دست دادن وجود دارد. کارل مارکس روزگاری گفته بود، کارگران جز زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند و بنابراین علیه بورژوازی انقلاب خواهند کرد. کارگران جوامع بورژوازی اما فهمیدند که به خلاف مارکس آس و پاس و یک لاقبا، چیزهای بسیاری برای از دست دادن دارند و به همین دلیل حرف او را نادیده گرفتند.
در دو دهۀ گذشته، مردم نوار غزه تحت محدودیت‌های بسیاری زندگی می‌کردند و بخصوص رفت و آمدشان به خارج از باریکه دشوار و طاقت‌فرسا بود. اما به تصویر شهرهای آن منطقه پیش از حملۀ اخیر اسرائیل بنگرید! چیزی از دیگر شهرهای خاورمیانه کم نداشتند و حتی به مدد کمک‌های سازمان ملل و پول‌های اهدایی قطر، زندگی‌شان از مردم سوریه و عراق و حتی لبنان اگر بهتر نبود، بدتر هم نبود. اکنون اما پس از حملات هوایی بی‌امان ارتش اسرائیل به نوار غزه به تصویر شهرهای آن نظری بیاندازید. به ویرانه تبدیل شده‌اند.
مقصودم این نیست که نباید با زورگویی و سلطه‌جویی و ستمگری به مقابله برخاست، منظورم این است که در این مسیر نباید چنان تسلیم خشم و نفرت شد که زندگی را برای مردم سخت‌تر از پیش کرد.
در این جهان فاجعه انتها ندارد. درهای فاجعه را به اسم مبارزه نباید به روی مردم گشود. اگر درهای فاجعه به روی ملتی گشود شود، دیگر آه و ناله و نفرین و ندامت و پشیمانی سودی ندارد.
آریل شارون نخست‌وزیر سرسخت اسرائیل در سال 2005 ناگهان تغییر جهت داد و ادامۀ اشغال سرزمین‌های فلسطینی را به سود اسرائیل ندانست. او در طرح یک‌جانبه‌ای که هرگز همۀ ابعادش را فاش نکرد، تصمیم به برچیدن شهرک‌های یهودی‌نشین از نوار غزه و شمال کرانۀ باختری گرفت و بدین وسیله نوار غزه را از اشغال اسرائیل و حضور شهرک‌نشینان آزاد کرد.
با آزادی نوار غزه که راه به دریای مدیترانه دارد، محمود عباس آرزو کرد که این منطقۀ کوچک به سنگاپور خاورمیانه تبدیل شود، اما بلافاصله پس از خروج ارتش اسرائیل، نیروهای فتح و حماس بر سر کنترل نوار غزه به رقابت برخاستند و با هم درگیر شدند. در این درگیری شبه‌نظامیان حماس برنده شدند. آنها با حمله به مراکز پلیس دولت خودگردان،نیروهای حامی الفتح را خلع سلاح کرده و سپس ضمن برهنه کردن‌شان، آنها را در خیابان‌ها چرخاندند! به واقع کینه‌ای بین دو طرف شکل گرفت که گرچه آن را در الفاظ خود کمتر ظاهر می‌کنند، اما آن را فراموش نکرده‌اند.
سلطۀ حماس بر نوار غزه، الفتح را تلخ‌کام و اسرائیل را نگران کرد، زیرا حماس هیچ فرمول صلحی را به رسمیت نمی‌شناخت و خواهان مبارزۀ مسلحانه با اسرائیل برای تشکیل کشور فلسطینی از رود تا دریا بود. بدین ترتیب بود که اسرائیل نوار غزه را تحت محاصره گرفت و از آن پس به تناوب، جنگ‌های کم‌شدت و یا پرشدتی بین دو طرف روی داد.
زندگی در نوار غزه در سایۀ جنگ‌های پایان‌ناپذیر بر مردم عادی سخت شد تا جایی که محمود عباس گفت: می‌خواستیم نوار غزه را به سنگاپور تبدیل کنیم اما به سومالی تبدیل شد.
اینک نوار غزه به موگادیشو هم شباهت ندارد. ویرانه‌ای است که مردمش برای بازگشت به زندگی عادی مجبورند بدترین رنج‌ها و مصائب را برای سالیانی طولانی تحمل کنند.
همۀ اینها را گفتم تا گفته باشم آنانکه می‌گویند ایرانیان دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، در صدد غزه‌سازی از شهرهای ما هستند. ما چیزهای بسیار بسیار ارزشمندی برای از دست دادن داریم. فقط لحظه‌ای فکرش را بکنید که اصفهان به حلب تبدیل شود! این به معنای تسلیم شدن در برابر وضع کنونی و شرایط موجود نیست. باید در جهت احقاق حقوق شهروندی و باز شدن راه توسعۀ متوازن و همه جانبۀ ایران، تلاش و فداکاری کنیم، اما نباید گِرد هیچ برنامۀ تخریب‌گر و خشونت‌آمیز و معطوف به فاجعه‌ای جمع شویم.
اگر به هوش نباشیم فاجعه در یک قدمی ماست!
#احمد_زیدآبادی

https://t.center/darvishane49
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وجدان زنده و بیدار

صحبت‌های گیدئون لوی ستون‌نویس برجستۀ یهودی روزنامۀ هاآرتض.
این چه نیرویی است که به او اجازه می‌دهد علیه رفتار کشور و مردم خود و در دفاع از ملتِ دیگر، این چنین صادقانه و صریح سخن بگوید؟
این همان فضلیت عمیق اخلاقی غبطه‌برانگیزی است که در دنیای امروز رنگ باخته اما این مرد بزرگ یهودی با تمام توان خود به قیمت تحمل ناسزاهای بی‌شمار بسیاری از هموطنانش، چراغ آن را روشن نگه داشته است.
لوی در کنار شمار زیادی از یهودیان شریفِ همکار و همفکر خود در اسرائیل وجدان بیدار آدمیزادی است که وجدانش به خواب رفته است. در مقابل شکوه و عظمتِ آنها فقط می‌توان احساس حقارت کرد!
#احمد_زیدآبادی

https://t.center/darvishane49
♻️ابتکاری برای نجات ایران
بجنبید که فردا دیر است!

در سالروز ولادت پیامبر اسلام دعا می‌کنم که خداوند برکاتش را بر این سرزمین ارزانی دارد و وطن و کشور و جامعه و مردم ما را از فرو رفتن در کام اژدهایی که در انتظار آن دهان گشوده است، نجات بخشد.
باری، ایران با مخاطراتی بی‌سابقه روبروست و اگر اصلاحی فوری و فوتی در نحوهٔ حکمرانی در کشور صورت نگیرد، بروز فاجعه اجتناب‌ناپذیر می‌شود، آن هم فاجعه‌ای ویرانگرتر از حملهٔ مغولان که بارها نسبت به وقوع آن هشدار داده‌ام.
بارها گفته‌ام که انقلاب چیزی از بن‌مایه‌های حیاتی کشورمان باقی نمی‌گذارد و بند بند ایران را از هم می‌گسلد. ادامهٔ وضع موجود هم آثارش کمتر از آن مخرب نیست.
در رویهٔ جاری حکمرانی اصلاح و تغییری ملموس ضروری است، اما ظاهراً همهٔ چهره‌های اثرگذار سیاسی گویی فلج شده‌اند و جز ابراز نومیدی یا بیچارگی یا هشدار و اخطار، کاری عملی از خود ساخته نمی‌بینند!
زنجیرهای این بی‌عملی را باید از دست و پا گسست و شجاعانه پا به میدان گذاشت و از هیچ تهدید و ارعاب و سرزنش و ناسزایی هم نهراسید.
درک من این است که شمار بسیاری از اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و فعالان مدنی و فرهنگی و سیاسی، به خطرات بی‌سابقهٔ رویاروی کشور واقف شده‌اند و نیاز به کمک به فرایند تغییر و تحولی کارگشا برای نجات کشور را کاملاً احساس می‌کنند اما هر کدام منتظر برداشتن گامی از سوی رقیب خود هستند.
چنین گامی از سوی هیچ طرفی برداشته نخواهد شد مگر آنکه ابتکارعملی مشترک به قصد التیام زخم‌های جامعه صورت‌بندی و اجرا شود.
از این رو، من پیشنهاد شکل‌گیری هیئتی هفت نفره متشکل از دو چهرهٔ معقول و معتدل از اصولگرایان، دو چهرهٔ موجه از اصلاح‌طلبان و سه چهره از نمایندگان متخصص و توانای جامعهٔ مدنی می‌دهم تا پس از رسیدن به راه‌حلی اجماعی بین خود، وارد مذاکره و گفتگوی متین و سدید با همهٔ طرف‌های سیاسی مؤثر در کشور شوند و با فرمولی‌متوازن، زخم‌هایی چون حصر، زندانیان سیاسی، اعتراض قانونی، آسیب‌دیدگان از وقایع و... را در گام نخست التیام بخشند و سپس برای رسیدن به وفاق در بارهٔ پدیده‌هایی مثل انتخابات و سیاست خارجی و حقوق اساسی مردم تلاش کنند.
نشستن و دست روی دست گذاشتن و مغلوب نیروهای افراطی در دو جبههٔ متخاصم شدن و در انتطار فاجعه به سر بردن، کمک به فاجعه است.
من از همهٔ نیروهای دلسوز ایران تقاضا می‌کنم که این پیشنهاد را جدی بگیرند و برای عملی شدن آن کمک کنند.
در جبههٔ اصولگرایان به نظرم علی لاریجانی و محمدرضا باهنر برای حضور در چنین هیئتی مناسب باشند. اگر این دو نفر پا پیش بگذارند،  تشکیل آن امکان‌پذیر خواهد بود.
هر طرفی که مانع چنین ابتکاری شود، مسئول فجایع آیندهٔ کشور شناخته خواهد شد. خداوندا تو شاهد باش که من به نوبهٔ خود برای نجات ایران خودم را به هر در و دیواری کوبیدم و بیش از این ابتکار و توان و تدبیری ندارم.
#احمد_زیدآبادی

https://t.center/darvishane49
♻️تهدیدی که جدی گرفته نمی‌شود!

جانِ کلامِ تحلیلِ شرایطی را که جمهوری اسلامی در آن به سر می‌برد، محمدرضا شهبازی مجری صدا و سیما در جریان اعلام قهرش با این دستگاه بر زبان راند.
او خطاب به نظام گفت؛ حالا که قرار است مجریان دیگر را به ما ترجیح دهید، هنگام بروز "فتنه" هم از همان‌ها کمک بخواهید!
این آشکارترین تهدید علنی از جانب نیروهای اصطلاحاً "پا به رکاب" حکومت علیه آن است، تهدیدی که محفل کیهان هم پیش از این به آن اشاره کرده بود و به نظر می‌رسد در پشت‌پرده به صورت صریح‌تری مطرح می‌شود.
داستان به روشنی از این قرار است که بخشی از نیروهای فعال حامی نظام، در ازای برخوردی که با حضور معترضان در خیابان‌ها و یا مقابلهٔ عقیدتی با آنان می‌کنند، کل دستگاه حاکم را در خدمت ایدئولوژی بسته و سخت‌گیرانهٔ خود می‌خواهند و جان کلام‌شان هم این است که حکومت بین آنها و دیگر اقشار مردم باید یکی را انتخاب کند. اگر اینها را انتخاب کرد پس باید علایق و منویات‌شان را مو به مو اجرا کند و شرایط را بر اقشار دیگر مشکل سازد، ولی اگر اقشار دیگر را انتخاب کرد، پس برود با همان‌ها با اعتراضات خیابانی هم برخورد کند!
به پندار این دسته از حامیان حکومت، آنها تنها ابزار و وسیلهٔ نظام برای فرونشاندن ناآرامی‌های خیابانی هستند و بدون آنها حکومت تاب مقاومت در برابر مخالفان معترض را ندارد. بنابراین، این دسته از نیروها اطمینان دارند که اگر تهدید کنند "اسکول نظام مقدس" نیستند، نظام چاره‌ای جز تسلیم شدن در برابر آنان ندارد.
بخشی از این نیروها البته می‌دانند که اگر نظام به سمت اقشار دیگر جامعه برود، اصولاً آنچه آنان "فتنه" می‌نامند، زمینه و دلیل و علتی برای بروز پیدا نخواهد کرد که نیازی به سرکوب آن از طرف این قبیل افراد باشد!
از همین رو، آنان برای به رخ کشیدن اهمیت خود، به طور سازماندهی شده‌ای، نه فقط مانع ایجاد سازوکاری برای برگزاری تجمعات قانونی و مسالمت‌آمیز مردم معترض می‌شوند، بلکه، ترساندن حکومت از ناآرامی‌های قریب‌الوقوع و حتمی در جامعه را هدف مناسبی برای خود یافته‌اند.
در واقع از اظهارات تحریک‌آمیز آنها چنین برمی‌آید که از قضا تشنه و مشتاق ناآرامی هستند تا در مقابل آن، هم خودی نشان دهند و هم حکومت را منقاد و مطیع خود کنند.
بدبختانه برخی از این نیروها در مراکز حساس امنیتی هم جا خوش کرده‌اند، یعنی جاهایی که انتقاد از آنها حکم تابو پیدا کرده است و معمولاً تحمل هم نمی‌شود.
این نیروها با ادعای اینکه بر همهٔ امور اشراف دارند، ضمن مسدود کردن راهِ اعتراضِ قانونی، با تصویرسازی اغراق‌آمیز از ناآرامی‌های قریب‌الوقوع سران نظام را به حمایت از برخوردهای فراقضایی خود با منتقدان و فعالان سیاسی راضی می‌کنند!
به نظرم، تحرکات و برخوردهایی که این روزها به بهانهٔ نزدیک شدن سالگرد مهسا تشدید شده است، از این جنس باشد. واقعیت این است که در شرایط حاضر، در متن جامعه، نشانهٔ چندانی از آنچه اپوزیسیون برانداز وعده می‌دهد و نیروهای "پا به رکاب" به استقبالش رفته‌اند، به چشم یک ناظر بی‌طرف نمی‌آید.
قاعدتاً احتمال تجمعات محدود و پراکنده‌ای وجود دارد، اما دو طرفِ مذکور چنان تبلیغ می‌کنند که پنداری نبردی سرنوشت‌ساز در 25 شهریور در انتظار است که تکلیف را یکسره خواهد کرد!
روشن است که اگر در آن روز حتی کوچکترین اتفاقی هم رخ ندهد، بخشی از همین پا به رکابان مدعی خواهند شد که با تلاش‌های داهیانه و پیشگیرانهٔ خود، فتنه را در نطفه خفه کرده و باز هم در موضع طلبکاری خواهند نشست.
از حکومتی که بقای خود را اوجب واجبات می‌داند، انتظار فهم این نوع تهدیدها و خطرات بنیان‌افکن از بطن و درون خود می‌رود، اما سران آن ظاهراً عادت کرده‌اند که عموم تهدیدها و خطرات را خارج از دایرهٔ خود ببینند و کمترین توجهی به مخاطرات خودی‌هایشان نکنند!
در دو سال گذشته بارها تکرار کرده‌ام که از نیروهای بیرون از حکومت خطری جدی متوجه بقای آن نیست. این بار دشمن‌شان در داخل خودشان لانه کرده و مانع کوچکترین ابتکاری برای تطبیق سیاست‌های آن با ضروریات زمان و مکان می‌شود.
#احمد_زیدآبادی
https://t.center/darvishane49
♻️روسوفیل های قاجار و اکنون

درباریان زمان قاجار بعضاً به دو دستهٔ روسوفیل و انگلوفیل یعنی دوستداران روسیه و دوستداران انگلستان تقسیم شده بودند و به جای آنکه منافع ایران را در نظر داشته باشند، برای تأمین منافع دو همسایهٔ زورمند و قلدر کوشش می‌کردند.
نمونه‌ای از این رسوایی ملی و اخلاقی را مرحوم علی حاتمی در فیلم سلطان صاحب‌قران به صورتی هنرمندانه به تصویر کشیده است.
با این همه، رجال وابستهٔ دربار قاجار معمولاً علایق بیگانه‌گرایی خود را پنهان می‌کردند و از افشای آن شرم داشتند.
در روزگار ما اما پس از چند دهه شعار نه شرقی نه غربی، پای قدرت‌های بیگانه به سیاست داخلی کشور چنان باز شده است که برخی محافل و رسانه‌ها حتی شرم دفاع از یک قدرت بیگانه را نیز از یاد برده‌اند و در روز روشن سینه‌چاک رهبران قدرت‌های جهانی شده‌اند!
طبعاً گریبان چاک دادن برای امثال ترامپ و بایدن همانقدر ننگ است که برای پوتین و شی‌جین پینگ!
محافل رسمی در ایران هرگونه گرایش به غرب را مذموم می‌دانند و کتمان نمی‌توان کرد که بخشی از مخالفان نظام نیز به جای دفاع از توازن در سیاست خارجی کشور، نوعی شرق‌ستیزی را توصیه می‌کنند و پاره‌ای هم ثناگوی دار و دستهٔ ترامپ و نتانیاهو شده‌اند.
این حرکات اما از ننگ و سخافت حمایت مطلق و عریان از پوتین در محافل سیاسی کشور ذره‌ای نمی‌کاهد.
اینکه گریبان دریدن برای رهبر روسیه از سوی برخی رسانه‌ها و صاحب‌منصبان تا این اندازه عادی و راحت شده است، در تاریخ ایران سابقه ندارد.
گویی برای عده‌ای کار از دفاع از یک رابطهٔ گرم و دوستانه و حتی اتحاد استراتژیک با رژیم پوتین هم گذشته و به دریوزگی کشیده است!
این عده به هموطنان خود دشنام می‌دهند که چرا نسبت به پوتین دلبستگی قلبی ندارند و از بروز مشکل برای او عزا و ماتم نمی‌گیرند؟
حقا که روسوفیل‌های دربار قاجار هم پیش اینان یک پا ملی‌گرا بوده‌اند!
#احمد_زیدآبادی
http://t.center/darvishane49
♻️سری که به سنگ خورده

تا هنگامی که بار ادارهٔ اقتصاد کشور بر دوش دولت حسن روحانی بود، جا به جا می‌گفتند؛ تحریم زیباترین نعمت و عامل پیشرفت کشور است، اما حالا که مسئولیت ادارهٔ اقتصاد کشور به گردن دوستان خودشان افتاده است، دیگر نه فقط تحریم را زیباترین نعمت نمی‌دانند بلکه تازه متوجه شده‌اند که تحریم به قول ما کرمانی‌ها چه زهرِ زقاتلی است!
پس از آن همه تمجید و ستایش از تحریم‌، حالا نمی‌دانند که به چه بهانه و با چه وسیله‌ای شر آن را از سر خود رفع کنند که به عقب‌نشینی و اعتراف به اشتباه متهم نشوند؟
در واقع در تمام سال‌های گذشته به قصد زمین زدن رقیب، مشغول بستن دست و پای خود بوده‌اند و این نشان می‌دهد که آینده‌نگری کوچکترین نقشی در سیاست‌ورزی آنها نداشته است. آدمیان در سودای کسب قدرت و ثروت و منزلت و شهرت معمولاً فراموش می‌کنند که این دنیا حساب و کتابی دارد و اگر قواعد و موازین کار را رعایت نکنند، دیر یا زود گریبان‌شان را می‌گیرد.
دیروز حسین جلالی نمایندهٔ مجلس از رفسنجان از اسیدی شدن آب‌های زیرزمینی در استان کرمان نالیده بود. او که تاکنون  تمام هوش و حواس و دلمشغولی‌اش معطوف به نوع پوشش بانوان بوده، گویی تازه متوجه بحرانی در استان کرمان شده است که بسیاری از کارشناسان از سال‌ها پیش در مورد نتایج ویرانگر آن هشدار می‌دهند.
افرادی با چنین بینشی فقط هنگامی به وجود سنگ اعتراف می‌کنند که سر شخص خودشان به آن برخورد کند! به همین علت است که ادارهٔ کشور بی‌نهایت پرهزینه شده و انواع و اقسام بحران‌های زیست‌محیطی و اقتصادی و اجتماعی چون بهمنی ویرانگر به حرکت در آمده است.
#احمد_زیدآبادی
http://t.center/darvishane49
۴۴ سالگی جمهوری اسلامی و معضل اذهان یخ‌زده!
نظام جمهوری اسلامی در حیات ۴۴ سالهٔ خود، فراز و فرودهای بسیاری پشت سر گذاشته و اکنون به نقطه عطف تاریخی خود رسیده است.
برخی از سران نظام، ضرورت اصلاح و تحول برای عبور از این نقطه عطف را دریافته‌اند و به زبان‌های مختلف از آن یاد می‌کنند.
پرسشی که در شرایط حاضر بسیاری از افراد جامعه مطرح می‌کنند این است که "آیا اصلاح و تحول از "بالا" در  جمهوری اسلامی ممکن است و نطام ظرفیت آن را دارد یا خیر؟"
در واقع تمام صف‌بندی‌های سیاسی امروز ایران، بر اساس نوع پاسخ به این پرسش شکل می‌گیرد.
عده‌ای جمهوری اسلامی را "ذاتاً" اصلاح‌ناپذیر می‌دانند و از همین رو بر ضرورت انقلاب یا براندازی تأکید می‌کنند.
همانطور که بارها تکرار کرده‌ام من با رویکردهای ذات‌گرایانه چه در مواجهه با افراد و سازمان‌ها و چه در برابر دولت‌ها مخالفم و رفتار افراد و نهادها را عمدتاً بر اساس موقعیتی که در آن قرار می‌گیرند، تحلیل و تبیین می‌کنم.
از این رو، از نگاه من، اصلاح و تحول در نظام جمهوری اسلامی به هیچوجه، امری ممتنع و غیرممکن نیست و به لحاظ منطقی، کاملاً امکانپذیر است.
با این حال، واضح است که تحول و اصلاح در نظام جمهوری اسلامی به دلیل جنس انتخاب‌های حکومت در ربع قرن اخیر، به امری بسیار سخت و طاقت‌فرسا تبدیل شده و با موانع پولادینی روبروست. عبور از این موانع، آگاهی و هشیاری عمیقی را از سوی ‌تمام نیروهای خواهان اصلاح در کشور طلب می‌کند، اما متأسفانه تاریخ معاصر ما به این قبیل آگاهی‌ها بی‌التفات بوده است.
من قبلاً چندین بار گفته‌ام که براندازان یا رادیکال‌ها هیچکدام در موقعیت مسدود کردن راه اصلاح و تحول در جمهوری اسلامی نیستند و از این جهت، خطری متوجه آن نمی‌کنند. از قضا مانع و خطر اصلی در این مسیر، بخشی از حامیان متعصب نظام هستند که اصولاً چه در برداشت‌شان از اسلام و چه در انتظارشان از عملکرد حکومت،  ذهنی یخ‌زده دارند.
این طیف به دلیل انجماد ذهنی که در پاره‌‌ای موارد با منافع‌ شخصی و باندی‌شان هم گره خورده است، از هر نوع تغییر و تحول و اصلاح، نه فقط وحشت دارند، بلکه با تمام قوا با آن به مقابله برمی‌خیزند و در مسیر آن نهایت کارشکنی را می‌کنند.
از آنجا که این طیف همواره به عنوان "نیروی پا به رکاب نظام" معروف بوده است، نظام سیاسی جرأت رنجاندن یا بی‌اعتنایی به مطالبات متصلب آنها را ندارد زیرا بر این گمان است که در صورت از دست دادن این طیف افراطی، با مشکل پایگاه اجتماعی روبرو خواهد شد.
این در حقیقت، مهمترین و بزرگترین پارادوکس نظام برای اصلاح و تغییر از بالاست به طوری که می‌تواند هر تحول مثبتی را خنثی و بی‌اثر کند.
نظام سیاسی برای اصلاح و تحول، به ناگزیر باید بند ناف خود را از این طیف افراطی بگسلد و در صدد گسترش پایگاه اجتماعی خود در بین نیروهای معتدل‌تر جامعه برآید.
طبعاً چنین تغییر پایگاهی دشوار است بخصوص اینکه این ماجرا یکسره در اختیار حکومت نیست و به تصمیم نیروهای میانهٔ جامعه هم بستگی دارد.
در واقع، نیروهای میانهٔ جامعه نیز در معرض انتخابی تاریخی قرار گرفته‌اند. آیا آنها به صراحت و بدون لکنت زبان حاضرند در صورت اصلاح و تحول ملموس و معنادار از سوی نظام با آن همراهی کنند؟ یا اینکه از ترس متهم شدن از سوی حامیان براندازی و انقلاب، ادامهٔ سیاست پرخاش زبانی یا حداکثر سکوت و بی‌تفاوتی را در پیش می‌گیرند؟
اگر انتخاب آنها مورد دوم باشد، نظام سیاسی خواه ناخواه به پایگاه اجتماعی منجمد و افراطی خود می‌چسبد و تسلیم آنان می‌شود بدین معنا که جرأت و جسارت کوچکترین تغییر و اصلاح و تحول را پیدا نمی‌کند!
نتیجهٔ چنین امری هم روشن‌تر از درخشش آفتاب است. بدون اصلاح ملموس و معنادار، کشور دستخوش بی‌ثباتی و تلاطمی می‌شود که بر خلاف نظر برخی خوش‌خیالان، سوریه انگشت کوچک آن هم نخواهد بود!
از من گفتن بود. پناه بر خدا.
#احمد_زیدآبادی

https://t.center/darvishane49
♻️خواهشی از مردم طبیعت‌دوست!

ای مردم طبیعت‌دوستی که در روز طبیعت به قصد به در کردن سیزده، سرازیر پارک‌ها، جنگل‌ها، مراتع، باغ‌ها، جلگه‌ها، دشت‌ها و دامنهٔ کوه‌ها می‌شوید بالاغیرتاً حرمت طبیعت را پاس بدارید و در پشت سر‌، حجم هولناکی از سفره‌های پلاستیکی یک‌بار‌مصرف، بطری‌های نوشابهٔ خانوادگی، باقیماندهٔ غذا، پوشک بچه، خاکستر زغال، آتش روشن و غیره از خود در طبیعت به یادگار نگذارید که روز بعد هر کس از آنجا گذر کند گمان برد قومی ناشناخته به زمین حمله آورده‌اند تا آن را از هر جهت آلوده و تخریب کنند!
بله، می‌دانم که برخی خواهند گفت؛ این هم "تقصیر ملاهاست" و باید از آنها انتقاد کرد نه از مردمی که شاخهٔ درختان را می‌شکنند، احشام خود را در جنگل می‌چرانند، در زیر درختان و کنار بوته‌ها آتش می‌افروزند و پوشک نوزادان و انواع دیگر زباله‌ها را در دل طبیعت رها می‌کنند!
گویی در کشور ما چیزی به اسم مسؤلیت فردی وجود ندارد! هر وقت از کسی یا کسانی انتقاد شود که چرا به حقوق عمومی تجاوز می‌کنند با خشم و پرخاش پاسخ می‌دهند که "تو اگر راست می‌گویی یقهٔ حکومتی‌ها را بگیر که چنین و چنان می‌کنند، زورت به من رسیده است؟"
واقعاً که! به نظرم برخی از این رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور در ترویج این فرهنگ بین مردم ما بی‌تقصیر نباشند!
در ضمن، این " آمران به معروف و ناهیان از منکر"ی که به جای پرداختن به احوال خویشتن، نگران به گناه افتادن خلق‌الله از بیرون افتادن تار مویی و یا حرکت موزونی هستند، اگر راست می‌گویند برای حفظ پاکی طبیعت و جلوگیری از آلودگی آن، کمی همت کنند و به جای ایجاد مزاحمت برای مردم، کار خداپسندانه‌ای به انجام برسانند.

#احمد_زیدآبادی

https://t.center/darvishane49
♻️عهدنامه مؤدت!
جمهوری اسلامی بر اساس عهدنامه مؤدتی که در سال 1334 بین ایران و آمریکا به امضا رسیده، از دولت آمریکا به دلیل مصادره دارایی‌های بانک مرکزی، نزد دیوان لاهه شکایت کرده و حالا دیوان، آمریکا را به نقض عهدنامه متهم کرده است.
کاسب محل ما می‌گوید: به حق چیزای نشنیده! اگر قرار به استناد به عهدنامه مؤدت بین دو کشور باشد، پس این همه اظهار دشمنی و خصومت با آمریکا برای چیست؟
با این همه او تأکید می‌کند: تلاش برای احیای عهدنامه مؤدت با آمریکا مبارک باشد! بخصوص اینکه دیوان رأی به لزوم مذاکره بین دو کشور برای توافق بر سر  میزانِ غرامتِ ناشی از مصادره دارایی‌ها داده است!
حالا ببینیم "سوپرانقلابی‌ها" استناد به عهدنامه مؤدت را هم "مشت محکم دیگری بر دهان آمریکا" اعلام خواهند کرد یا اینکه بی‌خیال این ماجرا می‌شوند و بر همان داستان پوشش بانوان، متمرکز خواهند شد!
#احمد_زیدآبادی
https://t.center/darvishane49
♻️ایران هراسی

در میدان فاطمی راهم  را سد کرد و گفت: "اگر علت ایران‌هراسی همانطور که گفته می‌شود، حمایت ایران از فلسطین است، من به عنوان یکی ایرانی واقعاً راضی نیستم که سرنوشت یک کشور  باستانی با 85 میلیون جمعیت، قربانی این موضوع شود."

به او توضیح دادم: "فلسطینی‌ها تحت اشغال و ستم زندگی می‌کنند و حمایت از آنها وطیفۀ اخلاقی و وجدانی و ملی عموم ملت‌های جهان است، منتهی مسئله بر سرِ نوع حمایت از آنهاست. برای نمونه، جمهوری ایرلند یکی از صریح‌اللهجه‌ترین مدافعان حقوق فلسطینی‌هاست و هیچ فرصتی را نیز برای محکوم کردن اشغالگری اسرائیل از دست نمی‌دهد. این موضوع اما هرگز سبب ایرلندهراسی در نظام جهانی نشده و به عکس برای ایرلند پرستیژ انسان‌دوستانه به دنبال داشته است. دلیلش هم این است که ایرلند در چارچوب قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل از حقوق فلسطینی‌ها و لزوم برخورداری آنها از کشوری مستقل و یا حق برابر آنان با یهودیان در کشوری واحد بین دریای مدیترانه و رود اردن، دفاع می‌کند، همان قطعنامه‌هایی که اسرائیل به آنها پایبندی نشان نمی‌دهد و از نقض آشکار آنها شرم ندارد.

این در حالی است که جمهوری اسلامی اساساً قطعنامه‌های شورای امنیت در بارۀ مسألۀ فلسطین را باطل می‌داند و تنها راه دفاع از حقوق فلسطینی‌ها را در "نابودی اسرائیل" خلاصه می‌کند. نابودی اسرائیل هم علاوه بر آنکه مغایر قطعنامه‌های شورای امنیت است، حساسیت فوق‌العادۀ عموم کشورهای جهان بخصوص کشورهای غربی را نیز برمی‌انگیزد. کشورهای غربی سیاست "نابودی اسرائیل" را مایۀ بی‌ثبات‌سازی منطقۀ خاورمیانه و حتی بعضاً تلاش برای تکرار "هولوکاست" می‌دانند و به همین دلیل نیز به تحریک و کمک دولت اسرائیل و مجامع یهودی و غیریهودی حامی آن به "ایران‌هراسی" در سطح جامعۀ بین‌المللی دامن می‌زنند. و این البته فقط یک وجه ماجراست ....."
#احمد_زیدآبادی

https://t.center/darvishane49
پیام هم‌ولایتی به مسئولان نظام
 
ماه‌طلعت از ولایت ما پیغام داده که خطاب به سران جمهوری اسلامی بنویسم:
"این آزادی زندانیان کار خوبیه. کمی دلگرمی ایجاد کرده. اگر می‌خواین واقعاً وضع را اصلاح کنین، در همۀ وجوهِ لازمش اصلاح کنین تا ما هم بتونیم بدون لکنت زبون حمایت کنیم. مثل کدخدای سابق ایبرآباد نباشید که اگه یک کوچه را شن می‌پاشید، در عوضش، آب را به روی مردم می‌بست! کار درست فقط همه‌جانبه جواب می‌ده. شما هم اگه می‌خواین واقعاً کار را درست کنین همه‌جانبه درست کنین. یه جا را شل بگیرین و یک جا را سفت، اینجوری نمی‌شه. همین الان این مسدود کردن اینترنت، اعصاب بچه‌های ما را خرد کرده، بدون رفع فیلتر یعنی هیچی! با دنیا هم رفع تشنج کنین تا بلکی وضع اقتصاد کشور بهتر بشه و کار و شغلی هم گیر بچه‌های بدبخت ما بیاد و این گرونی کمرشکن هم قدری کنترل بشه. دست از سر زن و دختر مردم هم بردارین. به شما چه که کی می‌خواد بره بهشت، کی می‌خواد بره جهنم! خدا خودش آدما را آزاد و مختار گذاشته که هر جا می‌خوان برن، بعد شما وکیل وصی اونا شدین؟ این دختر من می‌گه اگر قراره همین امام جمعۀ کجایه؟ - اسمش یادم بودم، همین الان یادم رفت- بله همون اگه قراره با این اخلاق و حرف زدنش بره بهشت، من ترجیح می‌دم برم جهنم! می‌گین چه کارش کنم؟ این آدمای بی‌عرضه و بی‌سواد را هم از سر کارا وردارین. اینا که کار بلد نیستن......"
ماه‌طلعت البته همۀ این حرفها را با لهجۀ خودش گفت و من مقدار زیادی، آنها را ویرایش کردم. او دو ساعت و نیم مشغول بیان خواسته‌هایش بود من فقط همون دو دقیقۀ اولش را حوصله کردم اینجا نقل کنم. حتماً "واتوونم" می‌شه! منظورم اینه که "بازخواستم" می‌کنه.

#احمد_زیدآبادی

https://t.center/darvishane49
♻️علی و استبداد

مولاعلی گفته است: "مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ" (آنکه خودکامگی و استبداد رأی پیشه کند، هلاک شود.)
علی این سخن را در دورۀ زمامداری و حکومتش بر زبان رانده است و همین موضوع گفتۀ او علیه استبداد را با گفته‌های مشابه در این باره، متفاوت می‌کند.
بسیاری از افراد در دوره‌ای که دست‌شان از قدرت کوتاه است و در موضعِ مخالف حکومت نشسته‌اند، در مذمت استبداد و خودکامگی و ظلم و جورِ حکام، بسیار حرّاف و بی‌ملاحظه‌اند، اما به محض آنکه خود به قدرت می‌رسند و یا در مواهب آن شریک می‌شوند، دیگر نه فقط گفته‌های پیشین خود را به کلی فراموش می‌کنند، بلکه هرم گفتاری خود را نیز وارونه می‌سازند و اطاعت و تسلیم و انقیاد مردم در برابر قدرت و حکومتِ خود را به عنوان ارزش‌های اصیل سیاسی به جامعه معرفی می‌کنند.
مولاعلی اما تا هنگامی که دستش از قدرت کوتاه است، به تنگناهای حکمرانی حاکمان وقت، واقف است و بی‌دلیل و مبنای موجه و روشن و منطقی آنها را هدف نقد و حمله قرار نمی‌دهد، اما هنگامی که خود به قدرت می‌رسد، جا به جا مردم را به هوشیاری و بیداری در برابر رفتار و عملکرد خود و ضرورت صراحتِ لحن آنها در نقد عیوب و کژی‌های حکومتش فرا می‌خواند.
به همین دلیل است که ایرانیان همواره علی را سرمشق یک "حکمران خوب" دانسته‌اند تا آنجا که پدران ما در عصر مشروطیت بر این نظر بودند که مشروطیت چیزی جز احیای همین سنت زمامداری علی نیست و نیازی به تمنای آن از بیگانه وجود ندارد.

#احمد_زیدآبادی
#نقد_استبداد
#مولا_علی

https://t.center/darvishane49
کار خداست؟

سید ابراهیم رئیسی گفته است: "خداوند این انقلاب را خود ایجاد کرد و خود او نیز نگهبان آن است."
خداوند هم لابد در پاسخ این نوع نسبت‌ها به خود می‌گوید اگر افرادی فکر کرده‌اند که می توانند خطاها و کژی‌های خود را به پای من بنویسید، کور خوانده‌اند!
خدا می‌گوید؛ من به شما گفته بودم: "الّا تطغوا فی‌المیزان"! علیه موازین و قواعدِ طبیعی و اجتماعی و اخلاقی طغیان نکنید وگرنه دچار عسر و فلاکت می‌شوید. شما اما به میزان پاینبد نبوده‌اید و از عدل و احسان فاصله گرفته‌اید که اینطور هوای‌تان مسموم شده، تالاب‌هایتان خشکیده، راه‌هایتان بند آمده، اقتصادتان فرسوده، تفرقه در صفوف‌تان افتاده، اعصاب‌تان خرد شده، با هم درگیر شده‌اید، حریم یکدیگر را نگه نمی‌دارید، دچار یأس و پوچی شده‌اید....پس اینها را به من نسبت ندهید!
(این نکته‌ها را پیرمرد همسایه‌مان می‌گوید و اصرار دارد که من آن را منتشر کنم.)
#احمد_زیدآبادی
https://t.center/darvishane49