مناجات توابین
💢 قسمت دوم
«فَوَعِزَّتِكَ ما أجِدُ لِذُنُوبی سِواكَ غافِراً،»؛ توجه كنید اینجا قسم مى خورد، شوخى بردار نیست. خدایا به عزّت تو قسم، هیچ راهى براى جبران گذشته هایم جز راه تو ندارم. چه كسى مى تواند عمر من را برگرداند و از گناهانم در گذرد. گناه من در پیشگاه توست، تو اگر راضى شوى، آنها بخشیده مى شود
«فَوَعِزَّتِكَ ما أجِدُ لِذُنُوبی سِواكَ غافِراً،»؛ هیچ كسى را غیر از تو نمىشناسم كه گناهان من را بیامرزد
«وَلاَ أرى لِكَسْری غَیْرَكَ جابِراً،»؛ این شكستگىام را هیچ شكسته بندى نمىتواند جبران كند غیر از تو.
«وَقَدْ خَضَعْتُ بِالإِنابَةِ إلَیْكَ وَعَنَوْتُ بِالإِسْتِكانَةِ لَدَیْكَ،»؛ حالا كه من هیچ چارهاى ندارم غیر از تو، راهى نمىشناسم غیر از درگاه تو، آمده ام درِ خانه تو، راهى غیر از گدایى درِ خانه تو بلد نیستم، هیچ كس نمىتواند دردم را دوا كند و شكستگى هاى من را جبران كند، دستم به دامنت!
«فَإنْ رَدَدْتَنی عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ أعُوذُ»؛ بیان شد كه زبان مناجات زبان خاصى است، این جاست كه مىگوید: خدا اگر من را از درِ خانه ات برانى به كجا پناه ببرم؟ اگر من را رد كردى، سراغ چه كسى بروم؟ به چه كسى پناهنده شوم؟ این جا صحبت از استدلال نیست، زبان استرحام است، یعنى چیزى بگوید كه موجب رحمِ شنونده شود. تو رحیم هستى، تو حاضر نیستى به من بگویى: برو گمشو، آخر تو خدایى. اگر در خانه كس دیگرى را مىزدم، ممكن بود كه مرا رد كند، اما تو خدایى، و نخواهى گفت: برو هر جا كه بودى! مىدانى من جاى دیگرى ندارم كه بروم. البته خدا اینها را مى داند، كلام در این است كه ما براى حال مناجات، استعداد دریافت رحمت را پیدا مى كنیم. آن وقتى كه رحمت سرازیر مى شود، باید ظرفى باشد كه استعداد پذیرشش را داشته باشد. باید این حال را پیدا كنیم تا رحمت خدا شامل حالمان شود.
«فَإنْ رَدَدْتَنی عَنْ جَنابِكَ فَبِمَنْ أعُوذُ»؛ مفهوم این عبارت همان مطالب پیشین است با تعبیر دیگرى. مىگوید: اگر تو من را از پیشگاه خودت برانى به چه كسى پناه ببرم؟«فَوا أسَفاهُ مِنْ خَجْلَتی وافْتِضاحی»؛ چه كنم با این خجالت و با این رسوایى؟
«وَوا لَهْفاهُ مِنْ سُوءِ عَمَلی وَاجْتِراحی.»؛ چقدر جاى پشیمانى و ندامت دارد، این اعمال زشتى را كه انجام دادم و مرتكب شدم.
#پویش_در_آغوش_خدا#دانشگاه_علوم_پزشکی_قم
✅@daraghooshekhodaa1