دیشب یک شهروند دوازده ساله در شمال تهران، مدام از پنجرهٔ آپارتمانشان با نگرانی کیفیت هوا را بررسی میکرد؛ او امیدوار بود که آلودگی بیشتر شود، بلکه امروز مدرسهها را تعطیل کنند!
مدل بیقراریاش
و آن وضعی که مدام صورتش را به شیشه میچسباند
و به تاریکی خیره میشد، برایم به شدت آشنا بود. من هم در سالهای تحصیل، به امید تعطیل شدن مدرسه، شبهای زمستانی زیادی را به آسمان چشم دوخته بودم - البته در انتظار برف!
خوب به یاد میآورم که آن شبها همچنان که ما کوچکترها تلاش میکردیم میزان قرمز بودن ابرها را بسنجیم (نشانهای که میگفتند احتمال بارش برف را زیادتر میکند)، بزرگترها با آب
و تاب خاطرات زمستانهای بسیار سردتر
و پربارشتر را نقل میکردند- ماجراهای در برفِ تا زانو راه رفتن، برف پارو کردن، برفبازی کردن، برف تمیز را با شیرهٔ خرما یا مربا خوردن
و خاطرات دیگری از این دست، که البته در آن موقعیت خطیر، کمتر بچهای حوصلهٔ شنیدنشان را داشت.
دیشب برای اولین بار بود که میدیدم کودکی از صمیم قلب آرزوی آلودگی بیشتر میکند! بیشک آنچه شاهدش بودم، نمونهٔ بارزی از پدیدهٔ روانشناختی «فراموشی نسلیِ زیستمحیطی» بود:
«... [همهٔ ما] وضعیت آن محیطی را که در کودکی تجربه کردهایم به عنوان معیاری میبینیم که در دورههای بعدی عمر خود تباهی زیستمحیطی را با آن میتوان سنجید. با طی هر نسل مقدار تباهی محیط زیست بیشتر میشود اما هر نسل در دورهٔ جوانی خود آن شرایط تباه را به عنوان وضعیت تباه نشده
و یک تجربهٔ عادی میبیند... بدون شک، با ادامهٔ تباه کردن
طبیعت، به از دست رفتن آن عادت میکنیم، همانطور که پیشتر نیز چنین کردهایم. اما این سازگاری
و عادت با خود خسارات جسمی
و روحی به همراه دارد.»*
دیشب، موقعیت خوبی نبود که بخواهم برای آن
کودک از خاطرات
و گذشتهها بگویم. خبر داشتم که تکالیف زیاد
و کلاسهای فوقبرنامهٔ متعدد، امانش را بریدهاند
و امید رهایی از همین فشارهاست که او را چشم به راه انباشت بیشتر گازهای مسموم کرده. اما از آن دیدار تا این لحظه، همچنان یک سوال در ذهنم پررنگتر میشود، این همه «آموزش
و پرورش» به چه دردی میخورد وقتی که در آینده دیگر هوای سالم برای نفس کشیدن وجود نداشته باشد؟
#آلودگی _هوا
#فراموشی_نسلی_زیست_محیطی#کودک_و_طبیعت*کان، پیتر (۱۳۹۳)، «وابستگی
کودک به
طبیعت: ساختار، رشد
و مشکل فراموشی نسلیِ زیستمحیطی» در «
کودک و طبیعت، درسنامهٔ مدرسهٔ
طبیعت»، ترجمهٔ عبدالحسین وهابزاده
و آرش حسینیان، چ ۲، مشهد: جهاد دانشگاهی.
@ecotickhttps://www.instagram.com/p/BMtoUN3jxtz/