View in Telegram
بسم الحق گفتگویی پیرامون نمایش دهان بند آریستوفانس فیلسوف یونانی می‌گوید همواره در تاریخ یک دولت فاسده وجود دارد و در برابرش یک طبقه فاضله. طبقه فاضله علیه دولت فاسد قیام می‌کند و سرانجام بر دولت فاسده پیروز می‌شود و خود قدرت را به دست می‌گیرد و همو معتقد است قدرت فساد می‌آورد و طبقه فاضله پیشین خود دولت فاسده می‌شود و باز طبقه فاضله‌ای به قیام و سرنگونی‌اش برمی‌خیزد. بر این بیان عده‌ای معتقدند که تکرار و دور باطل است اما واقعیت در طول تاریخ نشان داده است که تاریخ تکرار می‌شود با هویت دیگر اما با ماهیتی یکسان و این اشارت آریستوفانس در بسیاری از اتفاق‌های تاریخی مشهود و مدلل است. با این مقدمه، نگاهی کوتاه و گذرا به نمایشنامه (دهان بند) دارم که از نظر اینجانب مصداق کاملی بر حکم یاد شده آریستوفانس است،. در روستایی پدر خانواده که باقیمانده دوران مقاومت است پس از پیروزی به حکومت مستبدانه و فرمانروایی مطلق خانواده قد می‌افرازد. پدر مردی خودکامه مستبد هوسران و خودمحور و ضد آزادیست و تنها به کامرانی خود می‌اندیشد. دو پسر، یک همسر، یک عروس و یک 1دختر دارد و به هیچ کدامشان اجازه نطق کشیدن در هیچ موردی نمی‌دهد. همسرش تحت تعالیم حضرت مسیح و التجایش به انجیل و شعار بزرگ  مسیح به رافت و مهربانی و بخشش و گذشت است و در طول نمایش چشم‌بندی بر صورت اوست که نشانگر نگاه بسته او به زندگی است.  فرزند بزرگش که همسر شجاع و فهیم و راستگو و نجیب دارد، سدی از بلاهت و نادانی بر عقل و اندیشه‌اش بسته است و از هر ابراز علیه ظلم و ستم پدر پرهیز می‌کند و ناباور است. اما همسرش شجاع و راستگوست. فرزند دیگرش که جوان‌تر است از این دایره بسته خانواده گریخته با دوستانش به شب نشینی و می خواری  می‌رود و در همین نشست و برخاست‌ها با ذهنی بازتر و آگاهی وسیع‌تر می‌رسد و بر ستم پدر می‌شورد. دختر کوچکتر بنا به مهر پدری هیچ گونه کج روی پدر را پذیرا نیست، حتی قتلی را که پدر به هنگام مقاومت نسبت به یکی از همسران و فرزندان هم روستایی‌اش انجام داده است و نهایتاً جنایتی است که نسبت به شوهر او انجام می‌دهد و گره داستان آغاز می‌شود. عروسش شاهد این جنایت است که پدر نظر سویی هم از باب شهوت به عروسش دارد. کمیسری که بویی برده و با تفحص می‌داند که قاتل پدر خانواده است و عاقبت گره قتل و قاتل توسط عروس شجاع و راستگو و تهدید شده گشوده می‌شود. لاشه مقتول همواره در صحنه وجود دارد و به نوعی ذهن خانواده را به خود معطوف کرده است. خانواده هر یک به نوعی از اظهار واقعیت و حقیقت سر باز می‌زند همسر به اتکا بر آموزش‌های انجیلی، پسر به ترس و بلاهت و نادانی و دختر به عاطفت پدر و دوست داری. نمایش دهن بند اگرچه در یک روستا و خانه اربابی شکل می‌بندد اما در بازیابی و واکاویش بیانی جهان شمول و قابل تعمیم است. دهان بند از متنی و داستانی و ماجرایی پرکشش و جذاب برخوردار است و تماشاگر را بی چون و چرا به دنبال خود می‌کشد. هم دیدگاهی روانشناسانه دارد. آنجا که حقایق هستی زیر نقاب عاطفه و ترس و تردید و نیاز پنهان می‌شود و انسان را به سکوت می‌کشاند. و هم نگاهی تاریخی که شاید در عصر فئودالیسم  و ارباب و رعیتی اتفاق می‌افتد و زن در این جامعه اقتصادی هیچ محلی از اعراب ندارد چون عامل تولید نیست و مجبور به تمکین است، و هم نگاهی به فلسفه‌های رایج جهان دارد از ایده آلیسم یا تفکرات خدا محورانه که مادر خانواده با توسل به کلام مسیح و انجیل همواره در دستش در تقابل اومانیست ناقص یا انسان محوری پدر خانواده که تنها به کامجویی و لذت گرایی مردانه و فردگرایی خود معتقد و متکی است قرار دارد. هم نویدی می‌دهد که با آنکه زن در بیشترین اعصار تحت تسلیم و تهدید بوده و هست از شجاعت و شهامت و حقیقت جویی و تحول خواهی بهره کافی دارد و تمام این استبداد را بی بدیل در هم می‌شکند و بی‌ترس، واقعیت و حقیقت را بیان می‌کند و دیوار سکوت و ترس را فرو می‌ریزد و انقلاب برپا می‌دارد. که در موارد بسیاری رهبری زنان را در تغییر تاریخ می‌بینیم. هم موید نظریه آریستوفانس است که قدرت فساد می‌آورد و همان دور که در آغاز به آن اشاره شد و مصداق تاریخی آن انقلاب کبیر فرانسه است که میراث دار آن ناپلئون اول به چه خودکامگی و رسوایی و جنگ افروزی‌هایی پرداخت. یا انقلاب اکتبر روسیه، شوروی بعد از انقلاب به دست استالین به چه ستمی و برادر کشی و تبعیدی کشیده شد. به نظر این جانب دهان بند صاحب متنی زیبا پرکشش پرمحتوا و آگاهی‌بخش است و می‌تواند با جریانات تاریخی کشورمان تطابقی قابل درک و فهم و مقیاس روشنگری داشته باشد.
Telegram Center
Telegram Center
Channel