چند خطی درباره اجرای نمایش «دهن بند»
به کارگردانی امیر حسین مدنی
نوشته آلفونسو ساستره
——
قبل از هر چیز اعتراف کنم من ذهن منظمی ندارم و اشفتگی و ابتری متن به این خاطر خواهد بود که همین الان عذرخواهیش رو میکنم.
——
من اجرای دانشگاه دهن بند رو هم دیدم و همون موقع هم متوجه سرکشی، خلاقیت و بهتر از همه متوجه «دیوانگی» کارگردان شدم و دهن بند رو برام به نمایشی خاص تبدیل کرد و در اجرای عموم هم همان شادابی به جای خودش باقیه.
از نشانه گذاری های جنون آمیز، زیاد، خلاقانه و البته چالش برانگیز تا حد گیج کننده شدن تا جسارت عجیب و ستودنی در دکور همه برام بیانگر این بود که راحت بگم امیرحسین مدنی به ساستره ابدا باج نداده و این نمایش نمایش خودشه نه نمایشی توسط او، به بهانه او.
استفاده از موسیقی و سکوت به شرط حفظ زمان بندی و توجه به مخاطب برای نفس کشیدن و هضم وقایع خوبه و فضای ملتهب و وحشت زده قصه رو تثبیت میکنه.
انتخاب بازیگران گرچه دلنشینی خودش رو از دست نداده اما ابدا ایده آل نیست و مخاطب سخت گیر شاید بیشتر از همه و به حق باهاش زاویه پیدا کنه و راضی نباشه.
نور! نور عالی ست! نور آبی و قرمز بهترین نور های ممکن از لحاظ ایجاد درگیری روانی به موقع بودند که استادانه انتخاب شدند و چیزی که سالها بعد از این کار یادم میمونه قطعا آبی و قرمز خواهد بود.
میزانسن ها می شد خلاقانه تر طراحی بشه یا شایدم من سلیقه متفاوتی دارم.
ریتم درست نبود و حتی اذیت کننده بود ولی درست می شود چون به نکته سنجی و وسواس کارگردان آگاهم.
اما مشکل اساسی دهن بند کجاست؟
دهن بند باید بفهمه که تقریبا همه ابزارهای لازم برای نمایشی آبرومند بودن را داره جز اعتماد به نفس و خودش رو جمع کنه اگرنه کارش در شب های آینده گره می خوره.
گرچه که شب اول بود و طبیعی ست مقداری لغزش اما دهن بند بیش از مقداری لغزانه.
در آخر دهن بند رو با اینکه نمایشنامه خوبی نمیدونم صاحب اجرایی خوب و قابل قبول میدونم که یکبار دیدنش حتی فقط به نیت اشنایی با صاحب سبکی مثل امیرحسین مدنی لازمه.
کیان فرودی✍️