◀️ اصلاحات هیئتی
✍ناصر دانشفر
📝چندی پیش در مقاله ای تحت عنوان شترسواری دولا دولا نمیشود، عرض کردم که جبههٔ اصلاحات بدلیل نداشتن جسارت ورود به عرصه هایی که دغدغهٔ اصلی نسل جوانست، توان پوست اندازی ندارد و نتیجه گرفتم که با این نوع جهت گیری، اصلاح طلبان مرگ تدریجی خود را رقم می زنند.
اخیراً پیامهای تسلیت جناب خاتمی و سید حسن خمینی در مورد ارتحال مرحوم ری شهری، هیاهوی زیادی را در جامعه بپا کرد.
ابتدا عرض می کنم که شخصاً از اینکه عده ای پس از این واقعه به دشنام، لعن و نفرین و شوربختانه به اظهار خشنودی روی آوردند، شرمنده و مأیوسم، نه از آن جهت که آن تازه گذشته را مستحق شماتت نمی دانم که باور دارم وظیفهٔ ما که در قید حیاتیم، تنها نقد مؤدبانه و توأم با صراحت و صداقت می باشد، اما قضاوت در مورد افراد کار آن بالایی است و توصیه می کنم که به این پند حافظ گوش جان بسپاریم و بدانیم که:
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا این داوری ها را به پیش داور اندازیم.
با این حال نمی توان در برابر کنش متفاوت و متناقض سران اصلاحات نسبت به این موضوع سکوت کرد و موضعی نگرفت.
ابتدا باید از خود بپرسیم که چرا بیانیهٔ خاتمی و نوهٔ مرحوم امام چنین تبعاتی در جامعه ایجاد می کند؟ به گمان بنده پاسخ روشن است، اصلاح طلبان علیرغم ژست تشکیلاتی، همواره هیئتی عمل کرده اند. داعیه داران این سبک کنش اجتماعی فاقد یک مانیفست هستند و لذا در برابر وقایع یومیه هر کس تنها نظرات خود را بیان می نماید و طبیعی است که این دیدگاهها گهگاه با هم همخوانی نداشته باشند.
برای نشان دادن سردرگمی اصلاح طلبان بدلیل فقدان مذکور به طرح چند سوال می پردازم:
۱- نظر جناح اصلاح طلب در مورد حکومت دینی چیست؟ آیا همچنان به پیوند ناگسستنی دیانت و سیاست باور دارند و یا معتقدند که باید بین این دو تفکیک قائل شد؟
۲- دیدگاه جریان اصلاح طلب در مورد قانون اساسی و بویژه اصل ولایت فقیه چه می باشد؟
۳- نگاه اصلاح طلبان به قوهٔ قضائیه و روند قضایی کشور چیست؟ آیا قوانین جزایی موجود که مبتنی بر احکام فقهی است، مورد قبول آنان است و یا جرأت و جسارت آن را یافته اند که در برابر برخی از دستوراتی که با شرایط مکانی و زمانی کنونی هیچگونه تطابقی ندارند، قد علم کنند؟
۴- برای انسان فی نفسه چه چشم اندازی دارند؟ آیا یک فرد سنی، مسیحی، کلیمی، زردشتی و یا حتی بهائی از همان حق و حقوقی برخوردار است که یک فرد شیعه از آن حقوق بهره مند است؟
۵- دیدگاه جامعهٔ اصلاحات در مورد تعامل و مراوده با سایر ملل و دولتهای حاکم بر آنها چیست؟ آیا به ارتباط بی قید و شرط باور دارند؟ آیا به تعامل صرفاً مبتنی بر منافع معتقدند و یا در این زمینه سابقه، اخلاق و حفظ استقلال کشور را مطمح نظر خود قرار می دهند؟
اگر جامعهٔ اصلاحات بنای حرکت در مسیر عقلانیت را دارد، ابتدا باید چهارچوب فکری خود را بی هیچ ملاحظه ای اعلام نماید، بدیهی است که در این صورت باورمندان به یک مجموعهٔ مدون نمی توانند در بارهٔ هر موضوعی نظرات متعددی ابراز نمایند تا جایی که به ستیزه منجر گردد.
البته ممکن است که در مصداق همواره اختلاف نظر باشد، اما با داشتن مبنای مشترک نمی توان در مورد یک پدیده، دو یا چند موضع متضاد گرفت.
اگر مبنای مشترک وجود داشته باشد و اگر با توجه به آن مبنا نظر جبههٔ اصلاحات در مورد وقایع دههٔ شصت معین باشد، آنگاه ارائه این طیف وسیع از نظرات در مورد یک موضوع واحد ممکن نیست. به فرض که اصلاح طلبان با توجه به اصول مشترک به این جمع بندی رسیده باشند که دادگاههای ابتدای انقلاب مطابق قوانین حقوق بشری و حتی جاری کشور عمل نکرده و از مرّ قانون تخطی نموده اند، آنگاه پیام آقای خاتمی و حسن خمینی محلی از اعراب ندارد، چه منتظری، شهید بهشتی و سایر بزرگان انقلاب در ایجاد آن شرایط دخیل باشند و چه دخالتی در آن نداشته باشند. اما اگر باور جامعهٔ اصلاحات آن است که در شرایط انقلاب آن رفتار طبیعی و منطبق بر اوضاع زمانه است، پیام این دو بی منطق نیست و تاختن بر این دو عزیز جایی ندارد.
درد ما هیئتی عمل کردن است، ما به جناح مقابل و سران ساختگی آنان به دلیل هیئتی اداره کردن کشور می تازیم، اما خود کاملآ هیئتی عمل می کنیم. وقت گزینش رئیس جبهه اصلاحات به همین دلیل گزینهٔ نهایی مان بهزاد نبوی می شود.
هنگام موضع گیری در مورد نقاط عطف کشور چون رخدادهای ۷۶، ۸۸، ۹۶ و ۹۸ به همین دلیل درمانده و منفعلیم،در مورد کنشهای مطلق العنان رهبری به همین دلیل ساکت و خموشیم، در مورد مراوده با شرق و غرب به همین دلیل افکار متشتتی داریم.
جبههٔ هیئتی اصلاحات سالهاست که در بستر بیماری افتاده و هم اکنون در کماست، کمایی که خروج از آن امری غیرمحتمل است. ای کاش جوانان اصلاحطلب وطن دست بر زانوی خود زنند و طرحی نو دراندازند که با کمال پوزش باید عرض کنم از فسیلهای اصلاح طلبی چون من چیزی در نمی آید.
📚@nasiri42