View in Telegram
دفتر فرّهی || مهری بهفر «ای جنگاوری که این‌چنین هراس‌انگیز بودی،  پس تو هم ازپاافتادی و با مرگ روبه‌رو شدی؟»‍۱  ایلیاد  سرود بیستم خدایان خوف‌انگیز هومرْ خدای شرارت و فسق و فجورند. انگیختارِ خدایانِ هومر در آنچه می‌کنند یا نمی‌کنند، دلبخواهشان است و کام‌روایی و برتری‌جستن بر یکدیگر. دربارهٔ سلوکِ شرارتبار و کیفیتِ غیراخلاقیِ هستی‌مندیِ خدایانِ هومر بسیار گفته‌اند. شاید نخستین‌ کسی که به این موضوع اشاره کرده باشد، گزنفانس، شاعر و فیلسوف یونان باستان (۵۶۵ پ.م.) باشد که دو قرن پس از هومر به دنیا آمده است. او در انتقاد به هومر، چنانکه دیوید سیدیر، هومرشناس، نقل کرده، نوشته است: «هومر و هزیود همه‌چیز را به خدایان نسبت داده‌اند، هر آنچه را که برای نوع بشر ننگ‌آور و قابل سرزنش است، از قبیل سرقت، زنا، حقه‌بازی...»۲. اما همان‌طور که در سرود بیست‌وچهارم ایلیاد، فوبوس، پسر زئوس، رو به انجمن خدایان می‌پرسد، «ای خدایان المپ، این سنگدلی شما از چیست؟»۳، باید ب‍پرسیم قساوت خدایان هومر از کجا می‌آید و درنهایت چه مفهومی را تجسم می‌بخشد.  در مقدمه و بخش اول این نوشتار، که در فرسته‌های پیشین قابل مشاهده است، از مبادی کهن اخلاقیِ حکمرانیِ مندرج در اندرزنامه‌ها و کلامِ فردوسی و سعدی سخن رفت. و دیدیم فردوسی و سعدی بنا بر سنتِ کهنِ تعلیم‌دادن به حُکّام، برای اهلیت ‌‌و صلاحیت‌بخشیدن به قدرتِ مستقر، از گذرابودنِ جهان و شاهانِ درگذشته و دودمان‌های پیشین می‌گویند. رودرروکردنِ قدرتِ خودکامه با مسئلهٔ محتومِ مرگ، راهکارِ اصلیِ اخلاقِ حکمرانیِ ایرانی در اصلاحِ نگرشِ متوهمانهٔ قدرت بوده است. لُبِّ لبابِ کلامْ این است که قدرتْ گذرا و مرگْ ناگزیر و ناگذراست، پس در این پنج‌روزه نوبتِ حکمرانی با قساوت و بیدادْ ننگ‌وبدنامی ابدی را از آنِ خود مکن. قدرتْ ماهیتاً ابن‌الوقت است و سازوکارش بر تمتع‌بردن از زمان حال حُکم می‌کند، و به‌ دستِ فراموشی‌سپردنِ مرگِ محتوم را همچون دمی که مُمِدّ حیاتش است فرومی‌دهد، و قساوت و بی‌رحمی را که از عوارضِ فراموشیِ مرگ است، همچون بازدمی مفرّحِ ذاتْ بر سرِ مردم فرومی‌بارد. به همین‌ سبب اندرزنامه‌ها دائم فرد و حکومتِ خودکامه را با گذرابودنِ این قدرت و ناگذر و ناگزیر بودنِ مرگ روبه‌رو می‌کنند و به اندیشیدن فرامی‌خوانند.  پرسشِ «ای خدایان المپ، سنگدلی شما از چیست؟» نیز به باور من دقیقاً به‌همین مسئله برمی‌گردد. میانِ کیفیتِ اخلاقی و منشِ خدایانِ هومر و مرگ‌ناپذیری آن‌ها رابطه‌ای آشکار دیده می‌شود. خدایان هومر از این‌‌حیث که نه می‌میرند و نه همچون انسان رنج‌ می‌برند، از شفقت بی‌بهره‌اند و تا منتهادرجه قساوت می‌ورزند. به‌تعبیر من، هومر نیز از راهی دیگر و به گونه‌ای دیگر با روایتِ خدایانی که نامیرا هستند و آگاه به نامیرایی خود، و به‌همین‌سبب به‌غایت قسی‌القلب و به‌دور از شفقت‌اند و به درد و رنج آدمیان اعتنایی ندارند، همان چیزی را مجسم می‌سازد و نشان می‌دهد که مبادیِ اخلاقیِ حکمرانی با مکررکردنِ گذرابودنِ قدرت و محتوم ‌بودنِ مرگ پیوسته متذکر می‌شود.  هومر با مجسم‌ساختنِ منش و کنشِ غیر اخلاقیِ خدایانی که از گزندِ مرگ درامان‌اند، میانِ نامیرایی و قساوت و میانِ میرایی و شفقت رابطه‌ای دوسویه برقرار می‌کند؛ و اخلاقِ حکمرانیِ ایرانی بنابر فهمِ مشترکِ همین حقیقت می‌کوشد با پیشِ چشم ‌نهادنِ مرگِ محتومْ توهّمِ خودخداپنداریِ قدرت را بزداید و از بازتولیدِ قساوت و خشونت بکاهد. اگر از منظرِ ‌همین فهم مشترکْ به تفسیرِ پیچیده‌ترِ این اندرزِ کلاسیک یونان که توصیه می‌کند: «خودت را بشناس» بنگریم؛ آنگاه راهکارِ کهنِ فرهنگِ ایرانی در زدودنِ رویکردِ متوهمانهٔ‌ قدرت، عمق معنایش را قدری بیشتر نشانمان می‌دهد. «خودت را بشناس» توصیه‌ای به معرفت و شناختِ خود و دعوتی به درون‌نگری نیست، بلکه هشداری است به آدمی که «تو آنچه آرزو می‌کنی نیستی، یعنی خدا نیستی»۴، پس حدّ خود را بدان و بر زمین تباهی و فساد و بیداد مَگستر و پای از جای خدا فروکِش.  مبادی کهن اخلاق حکمرانی ایرانی نه‌فقط میانِ طرفینِ این وضعیت‌ها (میرایی ـ نامیرایی) و اَعمالِ برآمده از آن (شفقت ـ قساوت) رابطه می‌بیند، که حتی به این توجه دارد که اگر نَفْسِ زنده‌بودن پس‌زنندهٔ مرگ‌آگاهی است، که هست، نَفْسِ قدرتْ افزون‌بر آن توهّمِ نامیرایی و الی‌اَ‌لابدبودن هم می‌دهد و دائم باید مرگِ ‌ناگذر و ناگزیر را به آن متذکر شد؛ اگرچه از دیوارِ ستبرِ قدرت، جز زر و زور و تزویر، کمتر کلام حقی را مجال گذر هست، ولو آنکه یک سنگ و یک خشت از آن دیوار به‌جا مانده باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــ ۱.ایلیاد، هومر، برگردان سعید نفیسی، ص ۴۲۲. ۲. دیوید سیدیر، ایلیاد، برگردان بقايی ماکان، ص ۳۵۰. ۳ .ایلیاد، هومر، برگردان نفیسی، سعید، ص ۵۱۴. ۴. هومر، جسپر گریفین، برگردان کوثری، ص ۴۱. https://t.center/daftarebastan
Telegram Center
Telegram Center
Channel