📌فلسطینِ معطل
در نقد تعلیق آخرالزمانی سرنوشت فلسطین
(محمد اصغری)
خوانش اساطیری از فلسطین با پیرنگ مذهبیشدهی آن که در پی امتداد دادن این مساله به ابتدا و انتهای تاریخ است، خود متضمن نوعی طبیعیانگاری وجود اسرائیل است. به بیانی دیگر این رهیافت رمانتیزه به مساله فلسطین، با تکیه بر باورهای یهودستیزانه، دنبال اینهمانی یهودیت تاریخی با چیزی است که آن را شر مطلق میانگارد و با پیوند زدن وضع گذشته یهود به روزگار فعلی فلسطین، عرصه این مساله را تبدیل به میدان تقابل تاریخی و عینیت یافتهی حق و باطل میکند. و آنچه در عمل اتفاق میافتد، تعلیق سرنوشت فلسطین تا زمان رسیدن آن وعدهی آرمانی است.
در فکر ایرانی، شر همواره در کنار خیر قرار دارد و دیالکتیکی مانا میان این دو برقرار است و شر نیز قسمی از مانایی و جاودانگی را داراست. سادهتر بگوییم، وقتی مساله فلسطین از سطح واقع کنده شده و به جهان اساطیری صعود میکند، اسرائیل تبدیل به همان شر مانایی میشود که جز در یک جدال آخرالزمانی، امکانی برای پایان آن قابل تصور نیست. این یعنی تجویز انتظاری ایستا برای سرنوشت فلسطین. نوعی بیمسئولیتی در قبال پیشروی روزمرهی اشغالگری و حواله دادن هر نوع تغییر بنیادین به یک آیندهی نامعلوم. فراموش نکنیم که ماهیت ظلم در فلسطین، یک امر روزمره است. نکبت یک اتفاق تاریخی نیست که تنها یکبار رخ داده باشد، بلکه هر لحظه از تداوم اسرائیل، عین ظلم است. و روند اشغالگری هر لحظه در جریان است. فلسطین را باید ابتدا از بند همین تعلیقهای آخرالزمانی رهانید؛ خوانشی که لااقل در تاریخ ایران ردپایی ندارد و بیشتر متاثر از الهیات مسیحی و امری وارداتیست. فلسطین نیازمند راهحلهای واقعی، عاجل و متکی بر مقاومت خودبنیاد است. تغییر در سرنوشت فلسطین از همینجا رقم میخورد!
@MuhammadAsghari