در آن اتاق داشتم ب حرکاتش نگاه می کردم ،می دانستم ک از آزادی ام هیچ باکی ندارد
و این ربط پیدا می کرد ب خاطره کهنه ای ک از آن شب داشت.
در آرزوها و امید هایش یک جورهایی شبیه هم بودیم
او تا انتهای جاده رویاهایش پیش رفته بود
و من دنیا را از وجود خودم پاک می دیدم
هر کدام مسیری مجزا رفته بودیم
من در دل کویر و او در اوج زندگی و حرفه اش
بعدها با هجوم افکاری دیگر دانستم ک خیلی شبیه هم هستیم
دانستم ک من نیمه تاریک و گمشده ی او هستم ...
@CKETAB#اخرین_انار_دنیا #بختیار_علی #آرش_سنجابی #کتاب_هفته @CKETAB