#زنان_توانمنداین بخت و اقبال بلند من است تا به بیرنگ.. بیرنگی بی رنگها بافته شود و هربار لطفی و توجه ای را ... هربار دردی را تجربه کنم و باز به روز مره گی های پایان ناپذیرم ادامه دهم تا نفس در سینه حبس گردد... و نه یاد و نه حتی رد پایی از خاطره ای ولو به جز اندک بماند .....
من بدنیا آمدم تا هربار دلم مکدر شود ... و هر بار غم راسختر از همیشه در اعماق جان و نگاهم ....
و من چقدر خوش اقبال از بخت این چنین ام ...
کس نداند ... پشت همه چهره بظاهر خندانم پشت آن نگاههای برق دارم چه دردی و چه بغضی ...چه حسرتی ... چه زخمی بر تن و جان و دلم نهفته است .. فقط خودم میدانم و بس .. همه آه های سردم در همه حال و احوالم از چه دردیست .....
من بدنیا آمده ام تا هربار تجربه ای بپای. و بنام آزمونی الهی سر کنم و من چقدر خندانم از این موضوع که آزمونی را پایانی نیست که نیست .... چرا که عدالتی نیست که نیست ....
ومن بدنیا آمده ام تا هربار ... هر لحظه ... بجنگم و بدانم تا چه حدی توان دارم و توانایی ....ومن بابت این موضوع چقدر حس خوشبختی دارم و قلبم درد ناک و وجودم خسته از اینهمه بیداد که هرگز در جایگاه واقعی نباشم و من چقدر به ظاهر خوشبختم از نگاه دیگران ...ومن همیشه پوزخندی درد آور و نگاهی به دور دستهایی که هرگز انتهایی ندارند .....
من یک زن کارگر توانمندم ...ولی خسته از اینهمه بیداد و تبعیض...
💔💔💔💔💔 مهناز...
تابستان نفس گیر 97 ....آمل....
⭐⭐⭐✊🔥