سلام جناب دکتر عزیز و گرامی
پیامای دردمندان نشریه رو داشتم میخوندم و صدای فریادهاشون چنان برام دردناک بود که دوست داشتم گوش هام بگیرم نشنوم و چشمام رو بگیرم نبینم....
من واقعاااا با علم و کتاب عشق میکنم و واقعا راه های غیر علم اصلااا نمیتونم کنار بیام.... چیکار باید کرد😔😔😔
امید ما هم شما هستید که این مسیر به لجن کشیده شده رو آباد کنید دکترجان...😔😔.
هر وقت به چنین درها و مسیرهای بن بستی بر میخورم مدام این شعر مولانا تو ذهنم مرور میشه؛
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آنجا
ز پس صبر تو را او به سر صدر نشاند
و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند