View in Telegram
🔸پیگیری حق و عدالت از رهگذر بینامتنیت خلّاق 🔺گفت‌وگو با مقصود فراستخواه همان‌طور که می‌دانید دولت در چند دهه اخیر بعد از انقلاب دست‌کم شش هفت بار دست به دست شده است و به تعبیر آیه «وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ»، روزها و دوره‌ها مدام دست به دست شده است و درواقع یک نوع تداول قدرت در قالب دولت را در چند دهه گذشته داشته‌ایم. می‌تــــوان حداقــل شــش هفــت مــورد جابه‌جــایی را برجسته کرد. ابتدا ملی-مذهبی‌هایی که با یک وجه غالب دینی لیبرال‌منش عقل‌گرا و صلح‌اندیش دولت را سکان‌داری می‌کردند، همان دولت موقت که به نمایندگی مرحوم مهندس بازرگان یک گرایش ملی-مذهبی را نمایندگی می‌کرد، هرچند افرادی مثل مرحوم دکتر سامی و عزت‌الله سحابی و… هم بودند که نماینده طیف چپ اینان بودند، ولی نوعاً طیف لیبرالی و عقل‌گرا و صلح‌گرا این دولت را نمایندگی می‌کردند. مرحله دوم روحانیت عمل‌گرا و تعدیل‌گرا به نمایندگی هاشمی بر سر کار آمد. مرحله سوم اصلاح‌طلبان دوست جامعه مدنی به نمایندگی آقای خاتمی آمدند. مرحله چهارم پوپولیست‌های مذهبی به نمایندگی آقای احمدی‌نژاد آمدند. مرحله پنجم اعتدالیون تدبیرگرا به نمایندگی آقای روحانی آمدند. بعد از آن‌ها خالص‌سازانی آمدند که بیشتر در پشت مسافرت‌ها و دیدارهای مردمی مرحوم آقای رئیسی فعالیت می‌کردند و نهایتاً اکنون نوبت به یک سوسیال‌دموکراسی شکننده‌ای رسیده است که آقای دکتر پزشکیان آن را نمایندگی می‌کند. دولت بازرگان با مقابله و تحرکاتی که انقلابیون تندرو آن دوره داشتند که یکی از نمونه‌های بارز آن تصرف سفارت امریکا بود، عملاً شکست خورد و نتوانست در این زمین بسیار لیز و تیزی که ایجاد شد و با مداخله‌ها و تندروی‌ها و موانعی که بود ادامه بدهد. بعد هم که درگیر جنگ تحمیلی شدیم و دفاع از سرزمینمان در اولویت قرار گرفت و داستان‌های بعدی که دیگر نمی‌خواهم وارد آن‌ها بشوم. بعد به دوره‌ای وارد می‌شویم که مردم از جنگ خسته شده، خرابی‌هایی روی دست مانده و از طرف دیگر دوره رهبری کاریزماتیک و فرهمند گذشته است. در این دوره یک طیف عمل‌گرا از دل روحانیت به نمایندگی آقای هاشمی آمدند که بخش تکنوکرات باقی‌مانده‌ای که در صحنه اداری همچنان مانده بود در سایه آن‌ها فعالیت می‌کردند. بعد از انقلاب، طیفی از تکنوکرات‌ها یا از قبل از انقلاب مانده بودند یا از انقلابیون به مدیریت کشور پیوسته بودند و بوروکرات‌های صحنه اداری پشت این طیف عمل‌گرای هاشمی، دولت سازندگی را شکل دادند و با تعدیل اقتصادی سرمایه‌گذاری و به‌عنوان اینکه ویرانی‌های جنگ باید بهبود بخشیده بشود این دوره را سامان دادند. بعد از سال ۶۸ تا نیمه دهه ۷۰ جامعه فرصت پیدا کرد تنفسی داشته باشد و آمادگی‌های بالقوه‌ای که در جامعه به‌ویژه در روزنامه‌ها و نهادهای مدنی بود در این دوره فعال شدند. من تجربه‌های شخصی محدودم را کاملاً یادم است. فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی در این دوره بیشتر شد، آموزش‌های تخصصی افزایش پیدا کرد، برای مدیرانی که در کشور و در دستگاه‌های دولتی بودند دوره‌های آموزشی اهمیت پیدا کرد. می‌خواهم بگویم، هم نهادهای مدنی در جامعه فرصت رشد پیدا کرد و هم در دستگاه نظام اداری کشور، مدیران به‌روز شدند. مسائل جدید علمی، عقلانی، نحوه اداره، حکمرانی، سازمان، برنامه‌ریزی عقلانی و این‌جور چیزها را در این دوره‌های آموزشی دوره کردند و از دل این رشد نهادهای مدنی و انباشت آموزش‌های تخصصی جدید هم جامعه قبلی فعال شد و کنشگران مدنی بیشتر به صحنه آمدند و هم نظام اداری دولت مستعد تحول شد؛ به عبارت دیگر کنشگران مرزی در این دوره رشد یافتند. حاصل این‌ها دوم خرداد بود و دولت خاتمی. خاتمی سابقاً نماینده آیت‌الله خمینی در کیهان و بعد هم وزیر ارشاد بود و دوست جامعه مدنی بود. نیروهای روزنامه‌نگار و مدنی در دوره دولت ایشان بعد از انتخابات به‌یادماندنی دوم خرداد با آن اشتیاقی که مردم برای انتخاب فردی که بتواند آمال و آرزوهایشان را دنبال بکند به پای صندوق‌های رأی آمدند، به‌درستی شکل گرفت، اما گروه‌های پایین‌تر اقتصادی که شما هوشمندانه اشاره کردید در یک غفلت سیستماتیک جمعی قرار گرفت. من فکر می‌کنم همه ما در آن دوره؛ یعنی از سال ۷۶ تا سال‌های بعد یک کم‌توجهی جمعی نسبت به این نهادهای اجتماعی داشتیم و طبقه متوسط بیشتر مدنظر ما بود تا لایه‌ها و گروه‌های پایین‌تر اقتصادی. دوره بعدی از این طریق شکل گرفت. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۷ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/m07436 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
Telegram Center
Telegram Center
Channel