«آن که مینویسد، رنجِ دستهایش را به دوش میکشد!»
سنگ صدفی ساکت*
کجا خوابیده
ادامهی پلکات
که سرم مثل عقربهی سرگردانی
دور خودش هی میچرخد و
میچرخد
یک نفر بیاید
زوایهی باد را عوض کند
چشمهایم
سوراخ کفِ پای همهی ستارهها را
به شکل دایرهای سرخ
در آبیها میبیند،
و این اَنارِ برهنگی
که کرهی سرخ تن است،
هر دانهی آن
آدمی اندوهگینست با صورتی وارونه
که سرش در رودخانهای سرگردان
سرازیر شده است!
ای سنگِ صدفیِ ساکت
از عمق درههای ساکن آب
روی پوستهای عنابی بگو!
راستی چه کسی میتواند
ادای هوا را در پیرهنم در بیاورد
من که شکل نامرئی بادم
که همیشه با سرگیجه میآید
و پلکات
هی پلکات
از ادامهی اَنار میافتاد!
وقتی لنز آبی چشمهایت
در اثر انگشتِ چپ من
گودتر میشود
مرگ خودش را
در هر گودالی جابجا میکند،
لطفا یک نفر باد را خبر کند
و آینهی ماه را
چون گلیسرخ در رودهای شورشی پرتاب.
میشنوی؟
سمت چپ اندام چه کسی بود
که شکسته
از رودخانهها بلند شد؟
این جهان در صورتهای وارونه
لبخند دلقکانی که بریده بریده
نام اَنار را در باغ تلفظ میکنند
و این سوی صحنه اما
کسی پرده را میکشد!
میبینی؟
جنازههای زیادی
از تن این شعر
نامِ نرگسان مرا
بلند بلند در بادها میخوانند!
#نرگس_دوست
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد