اینستاگرام پر شده از خوشحالی و شادی برای زهرا ابراهیمی و جایزهای که برد.
و من حیران از متنهای عجیبی که برایش نوشتهاند.
و از همه غریبتر، ماجرای ققنوسوار برخاستن از خاکستر خویشتن است.
اگر زهرا ابراهیمی دچار آن ماجرای البته هولناک شد اما خوشبختانه این شانس را داشت تا برخلاف جوانان گرفتار امروز اینجا در فرانسه زندگی کند و از حمایت افرادی چون گلشیفته فراهانی برخوردار شود و بیشوکم راهی را که دوست دارد برود و جایی در قبیله هنرپیشههای دوزاری صداوسیما و باقی جاهایی که میشناسید، نداشته باشد.
اگر زهرا ابراهیمی به زعم ایشان از خاکستر خود برخاست، پسران و دختران این مرز و بوم در مقطعی که دنیا تلاش میکند امکان زندگی در سیارهای دیگر را فراهم کند، گرفتار معیشت خود هستند.
جالب ماجرا اینکه آن تراژدی برای زهرا ابراهیمی تمام شده است اما برای «اینستاگرامیان» هنوز نه؛ حال آنکه این روزها اخبار عجیبی از تعداد سقطجنین و آسیبهایی که نسل کمتر از هجده سال، گرفتار آن هستند به گوش میرسد بیآنکه اهمیت داشته باشد آیندهای بسیار تلختر از آنچه زهرا ابراهیمی پشت سر گذاشت،ممکن است در انتظار این نسل باشد . آیندهای که قطعاً منجر به دریافت هیچ جایزهای نیست و نخواهد بود چراکه امکان خواستن و چشماندازی برای برخاستن وجود ندارد.
لفظ اینستاگرامیان هم مشخصاً برای کسانی است که برای هر موضوعی، متنی از قبل نوشته شده دارند انگار برای صرفا لایک گرفتن و دیده شدن.
✍مرتضی قدیمی
@chelsalegi