ریزش ساختمان متروپل گواه دیگریست بر بیخردی، شهوت پول و فساد آدمهایی که برای پر کردن جیبها و گنده کردن شکمهایشان از هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند. این جنایتیست نابخشودنی نهفقط در حق مردم ستمدیدهی آبادان که انگار هر چی سنگ است مال پای لنگ است ، بلکه در حق همهی ما. همهی مایی که در همین ساختمانهای «بسازوبنداز»ی زندگی میکنیم و هیچ اطمینانی نیست که فردا صبح بتوانیم چشمهایمان را باز کنیم. حالا دیگر به جایی رسیدهایم که همان اندکاطمینان ما به زمین زیر پا و سقف بالای سرمان سلب شده است. انگار با فرو ریختن این ساختمان، همان اندکاطمینان ما هم فروریخت.
اینکه این ساختمان عظیم روی ویرانههای سینما متروپل ساخته شد و در نهایت خودش هم فروریخت، به کنایهای گزنده و ترسناک شبیه است. به فیلمی از ژانر وحشت که در آن خانهای نفرینشده، آدمهای جدید داستان را مانند افراد قدیمی ساکن آنجا به قربانی تبدیل میکند؛ قربانیهایی ازهمهجابیخبر که تصور میکردند در مکان جدید قرار است به آرامش برسند، اما خبر نداشتند که در یک لحظه همهچیز زیرورو خواهد شد. البته قربانیهای چنین فیلمهایی با جن و روح میجنگند و در نهایت هم معمولاً به آرامش میرسند. اما ما، بازیگران سیاهبخت یک فیلم ترسناکِ کاملاً واقعی، با جنایتکارانی از گوشت و پوست و خون میجنگیم و در نهایت هم قرار نیست به آرامش برسیم.
خبر میرسد مسببین این جنایت ترسناک دستگیر شدهاند. راستش را بخواهید من دیگر هیچ اطمینانی به این حرفها ندارم. اصلاً اگر با چشم خودم هم ببینم، باز نمیتوانم اطمینان کنم که این جنایتکارانِ کثیف و فاسد به سزای اعمالشان برسند. گفتم که همان اندکاطمینان هم از من سلب شده است و حالا انگار همهچیز در گردوغباری غلیظ فرو رفته است. همان گردوغباری که تا پیش از فروریختن ساختمان متروپل، گریبانگیر آبادانیهای عزیز بود. با خودم فکر میکنم اصلاً گیریم که این خبرها واقعی هم باشد، گیریم این انسانهای فاسد دستگیر هم بشوند، اما اینها چه فایدهای به حال خانوادههای داغدار و آدمهای محبوسشدهی زیر آوار دارد؟ نوشدارو بعد از مرگ سهراب به چه درد میخورد؟
خانه از پایبست ویران و جنزده است و منتظر قربانیهای جدیدش...
✍دامون قنبرزاده
@chelsalegi