View in Telegram
آرامش (چهلسالگي)...
🌿سن که بالا میره ؛ چه اتفاقی در ما میافته؟ رفته بودیم پارک، تمرین عکاسی. بچه ها میآمدند چهار تا عکس نشان می دادند میرفتند. بار آخر که بیشتر با آن پیرمرد توپ فروش تنها ماندم از او سوال کردم چند سال است توپ میفروشد؟ پیرمرد پاسخ می دهد پنجاه سال از وقتی که تهران…
🪻دوستم بچه‌دار شد . فقط من بهش تبریک نگفتم !

چندی پیش یکی از دوستانم نوزادی را به این جهان افزود. از چپ و راست سیل تبریک و شادباش بر او روانه گشت و فقط یک نفر بود که تبریک نگفت. درست حدس زدید. من.
دلیلی برای خوشحالی یا تهنیت گفتن نداشتم. این زوج تمام تلاشی که برای فرزنددار شدن کرده‌اند، فقط چند دقیقه خوابیدن روی تخت بوده است. همین. چرا باید این اتفاق را جشن گرفت؟

یکی از غامض‌ترین و حل‌نشده‌ترین مسائل ذهنی من، موضوع فرزندآوری است. این که یک زوج کِی و چرا باید بچه‌دار شوند؟ این افراد باید چه فاکتورها و ویژگی‌هایی را دارا باشند که صلاحیت مادر یا پدر شدن را بیابند؟

به اطرافم که می‌نگرم و در جستجوی نقاط اشتراک این والدین می‌گردم چند دلیل را برای بچه‌دار شدن پررنگ‌تر می‌یابم.

هویت بخشی به خود

فردی که در تمام طول عمرش موجودیتی قابل اعتنا نداشته و فعالیتی در راستای هویت بخشیدن به شخصیت و زندگی خویش انجام نداده و عمرش را مساوی با خسران و حسرتی بزرگ برابر  می‌داند، بچه‌دار شدن را آخرین و آسان‌ترین فرصت برای این‌ کار می‌داند. این که بتواند چیزی تولید کند. بنابراین اگر دیگران در هنر، صنعت، تجارت و زندگی حرفه‌ای پیشه‌‌شان توانسته‌اند چیزی خلق کنند، من هم خلق می‌کنم. بچه. چون توانایی و دانش آفریدن چیز دیگری را ندارم.
@chehel_salegi
تغییر دادن شرایط حاکم بر زندگی مشترک

بعد از گذشت چند صباح و فروکش کردن تب‌و‌تاب مراسم‌ عروسی و خرید و مهمانی و پست گذاشتن از اولین شام دو نفره و و و، احساس ملال و سردی و رخوت بر زندگی مشترک حکم‌فرما می‌شود. دیگر خبری از عشق آتشین نخستین‌ روزهای آشنایی نیست. پس این زوج برای پر کردن این خلا و فراموش کردن اختلاف‌ها و نواقص زندگی اشتراکی خود، دست به دامن کاتالیزور می‌شوند. به گمان آن باور موهوم و پوچ که بچه شیرینی و گرمابخش زندگی است، اقدام به تولید یک عدد (و بعضا چند عدد) از این محصول می‌کنند.

فشار اجتماعی

زندگی مشترک را به‌سان یک ویترین می‌بینیم. و در این ویترین باید همواره چیزهای چشم‌نواز و زیبا قرار بگیرد. هر آن‌چه که مورد تایید و تحسین دیگران باشد. و صدالبته که بچه‌دار شدن یکی از مهم‌ترین وظایف یک زوج است و در صورت عدم تحقق، ضایعه‌ای اسف‌بار به وقوع پیوسته.
حتما اصطلاح "اجاق کور" و "مرد نبودن" را برای زوج‌هایی که فرزند ندارند، شنیده‌اید. یا برخورد داشته با افرادی که می‌گویند چون پدر یا مادرم پیر شده‌اند و امروز و فردا است که بمیرند و تنها آرزویشان دیدن بچه‌ی من است بنابراین نتیجه می‌گیریم که من باید بچه‌دار شوم.

یافتن تعلق

فردی که نیازهای اولیه عاطفی‌اش ارضاء نشده، درصدد خلق موجودی دیگر است تا با محبت کردن به او، جاهای خالی روان خودش را پر کند. "پسرم، همه‌ی دنیام. دخترم، همه‌ی زندگیم" و گزاره‌هایی از این دست، مصداق بارز این مورد است.

سرگرمی

صرف بازی کردن و سر و کله زدن با کودک و نیازهایش، افرادِ تشنه‌ی سرگرم شدن را مشغول نگه می‌دارد. ترجیح می‌دهند مهم‌ترین دغدغه‌شان شکار پوشک و تنظیم کردن دمای شیر خشک باشد تا اندیشیدن به مسائل مهم و اساسی بشری. این شیوه‌ی مواجهه، امتداد عروسک‌بازی است.


حال اگر کسی برای بچه‌دار شدن دلیلی جز مواردی که در بالا ذکر شد دارد، به این چند سوال پاسخ دهد:
- میزان دانش شما درباره‌ی ارتباط با کودک چه‌قدر است و منبع آن چیست؟
- از نظریه‌ی رشد شناختی و هوشی (Cognitive) "پیاژه" چه می‌دانید؟
- از نظریه‌ی رشد روانی و اجتماعی (Psycosocial) "اریکسون" چه می‌دانید؟
- از نظریه‌ی رشد عاطفی هیجانی (Emotional) "بالبی" چه می‌دانید؟
- از نظریه‌ی رشد اخلاقی (Moral) "کلبرگ" چه‌ می‌دانید؟
- از نظریه‌ی رشد روانی-جنسی (Psycosexual) فروید چه می‌دانید؟
- از هرم نیازهای "آبراهام مازلو" چه می‌دانید؟
- از تغییرات ذهنی و هورمونی دوران پس از زایمان چقدر آگاه‌ هستید؟
- از رفتار شناسی کودک و تاثیر محیط بر او چقدر مطلع‌اید؟
- چه مدت زمانی را صرف مطالعه و اندوختن به انبان آگاهی خود در زمینه‌ی ارتباط‌شناسی کرده‌اید؟
- تا چه حد نسبت به نیازهای کودک در بازه‌ی سنی مشخص شناخت دارید؟

اگر این سوال‌ها را پرسیدید و به‌جای جواب دادن، شبیه مجسمه‌ی "سرهای اولمک" به شما خیره شدند به آن‌ها بگویید خیلی "اشتباه" می‌کنند که تصمیم دارند یک موجود پر از کمبود و نقص شبیه خودشان را به این کلنیِ جمعیت اضافه کنند. سپس دو چیز بهشان هدیه دهید. یک بسته کاندوم و این چند خط از کتاب "چنین گفت زرتشت" نیچه:
《آیا چنان فردی هستی که آرزوی فرزند را سزاوار باشد؟
می‌باید برتر و فراتر از خویش بنا کنی. اما نخست خود می‌باید بنا کرده شوی، با تن و روانی سازوار.
نه‌تنها چون خودی را، که برتر از خودی را می‌باید فراآوری. تنی والاتر باید بیافرینی، آفریننده‌ای می‌باید بیافرینی.

نویسنده:؟ 💎
برای اهالی سفر 👇
@safar_chehelsalegi
Telegram Center
Telegram Center
Channel