🪻بازندهها با همن... برندهها تنهان(۱)
مصاحبه بهزاد عمرانی با نرگس مختاری
من لوس ِ مامان بودم . یه روز رفتم خونه و دیدم هیچکسی رو ندارم چون پدر و مادر و برادر و .... همه با بیماری برحمت خدا رفتن
لحظات پایانی زندگی مادرم ؛ بسیار ناب بود: عاشق زندگی بود... هورمون «دی .ان . تی » پخش شده بود توی مغزش و همه چی داشت تموم میشد در مامان .
@chehel_salegi
بعد خودم سرطان گرفتم . همه گفتن تو قوی هستی
😳 این جمله ؛ خیلی غریب بود برام .
چن تا مطلب عالی در مورد برخورد با سرطان:
https://t.center/chehel_salegi/29823?single