از میان ابیاتی که در این رساله به ثبت رسیده، فقط سرایندۀ سه شعر بر نگارنده معلوم است:
بیت معروف: «منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا ...» که به سنایی و عبدالواسع جبلی منسوب است.
به دلالت کتاب «اشعار فارسی پراکنده در متون» میدانم که بیت: «فا ساختن و خوی خوش و صفرا هیچ ...» که از جمله ابیاتی است که در متن رسالۀ الظرفا به کار رفته، بر زبان شیخ ابوسعید ابیالخیر جاری شده و در اسرارالتوحید به ثبت رسیده است (رک. ص 265 اشعار فارسی ...). نیز بیت: «گرچه صد بار دور کردت یار ...» در کلیله و دمنه درج شده است (همان: 634). بیت از سنایی است و در حدیقه آمده است.
هدف نویسندۀ رساله این است که ده خصلت انسان ظریف و با ظرافت را بیان کند. پادشاهی از ظریفی و ظرافت و نشان محرمی میپرسد و وزیر دانا و خردمند وی، ده خصلت چنین شخصیتی را برمیشمارد تا «دل بر دوستی چنین کسی توان نهاد». هدف نویسنده تعلیم است و یادآور نکاتی است که در کتبی چون کیمیای سعادت غزالی (رکن دوم) آمده است.
نمونۀ نثر نویسنده که ویژگیهای سبکی سدۀ هفتم در آن مشهود است:
-باید که با دوستان به طمع خام و غرض فاسد اختلاط نکند که خال طمع چون بر رخسار محبت سایه افکند طراوت از آن رخسار برد و غبار وحشت و کدورت بر چهرۀ مودّت نشیند.
-اگر چنین کس در جهان موجود بود باید که ذات شریف او به ده خصلت پسندیده و عادت حمیده و سیرت ستوده آراسته باشد تا کسوت ظرافت و خلعت محرمیّت بر قامت لطیف او چست و زیبا آید.
- بی حضور خداوند خانه سلام در حرم نفرستد هرچند که محرمیّت بود تا خیالی سایه نیفکند و تا بتواند هر که به وی از دوست وی سخنی عداوتانگیز رساند آن رساننده را متهم باید داشت نه آن دوست را و تفحّص ناکرده در روی دوست خویش آن را پیدا نکند ... اگر خلاف این باشد در صحبت داشتن با او آهستهتَرَک باشد و از دوستان آزموده به یک زلّت بلکه به ده و صد قدم بازنکشد.
-از عهدۀ حقوق دوستان معتمد و یاران محرم بیرون آمدن کاری سخت بزرگ است و هر که را دوستی به دست آمده است که بر وی اعتمادی دارد به وفای عهد که در خدمت تقصیر و تأخیر جایز مداریت که گفتهاند ...
-باید که با دوستان به ملامت و سآمت زندگانی نکند که آن جفای بزرگ است و هر که سر صحبت معلوم کند بداند که ملالت قاطع صحبت است و بنیاد محبت را ملالت براندازد و بر هیچ ملولطبع اعتماد نشاید کرد که عاقبت آن محبت موجب عداوت میشود.
- یکی از شرایط دوستی آن است که هر تقصیری که روی دهد از خود بیند و هر خلل که پدید آید به خود اضافت کند.
-... از آن بر حذر باش که هرچه در آن حالت کرده شود و گفته آید به دنیا و عقبی موجب غرامت و ملامت شود.
-باید که دوستی با کسی بود که به طبع دوستار شریعت بود و متابع سنت بود که هرکه را در حضرت حق جلّ جلاله اعتقادی نباشد و بر اوامر و نواهی او اقدام نکند ... او را در حق خلق هم اعتقادی نبود ... و حرمت ملائکه و انبیا علیهم السلام به نزدیک او قدری و وزنی نیارد.
-اگرچند وسواس شیطانی در افشای سرّ رفیقان به وی راه یابد رعایت جانب او غالب باید که بود و مسامع بر وی مطلع نشود و اوهام و فکر را به واسطۀ «یوم تبلی السّرائر» بدان وقوف نباشد.