مسئول حداقلی!
نظر به تولیگری نهادهای مختلف در ساحت زن و خانواده در منظومه ساختاری نظام اسلامی؛ آنچه در خور اهمیت است موقعیت ستادی معاونت زنان ریاستجمهوری به عنوان سیاستگذاری عالی در راستای ارائه خطمشی به سایر دستگاهها و نیز پیگیری کننده ماموریتها مبتنی بر اسنادبالادستی، قوانین توسعه و سیاستهای ابلاغی رهبری و ... است. بدیهی آن که مسئول معاونت در جهت مفاهمه مشترک با سیاستها و انطباق با شاخصهای این موقعیت، باید دارای طرح و برنامه در راستای حل و یا مرتفع نمودن بسیاری از آسیبها و مشکلات در این حوزه باشد.
شاخصهای مسئول در موقعیتِ معاونت زنان ریاستجمهوری و یا به بیانی بایدهای این مسئولیت چیست؟
- شناخت مساله زنان
- شناخت طیفها و جریانهای مختلف با تاکید بر عملکردها، طرح مسائل و راهکارهای برخاسته از این چهارچوب
- متصدی اَمر به لحاظ عملکردی، آیا در زمره صاحبنظران است و یا از جمله کنشگران اجتماعی و ...
روزی که آن شهید والامقام رئیسجمهور فقید، خانم انسیه خزعلی را به سمت معاونت زنان ریاستجمهوری انتخاب کرد، انتظار میرفت پس از معاونین خاکستری دولت پیشین، از افراد کارکشته، شناخته شده و ... استفاده شود. بگذریم که ...
نگارنده نمیداند سبقهی مدیریت در دانشگاه دخترانه الزهرا میتواند در نسبت با کنشگری در حوزه زنان باشد یا خیر! بماند که ایشان تمامی مقاطع تحصیلی را در رشتهی ادبیات عرب با موفقیت طی کردهاند که اگرچه آثاری چون آرایههای ادبی در سخنان حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در ارتباط با گرایش تخصصی تعریف میشود و نسبت آن با حوزه زنان چگونه میسر است!
اما نکته آنجاست که این نگاهِ حداقلی (که از دیرباز وجود داشت) به قوت خود باقی ماند و امروز به مراتب شاهد فردی ضعیفتر به لحاظ سابقه عملکردی در حوزه زنان هستیم. مسئول معاونت زنان ریاستجمهوری، نه تنها نام آشنا برای کنشگران این حوزه نیست که رزومهی او از تهی، سرشار است. تقریباً به جز مدیرکلی امور بانوان شهرداری تهران در زمان پیروز حناچی و پیش از آن، رئیس مرکز آمار و رصد شهری تهران، اطلاعی از همهی راههای پر پیچ و خمی که پیموده شده در دست نیست. اگرچه شاید مثل همیشه از کژراههی پیوندهای (نسبی و سببی) قلهها درنوردیده شده است. نکته آنجاست که حتی اطلاعی از عملکرد مبتنی بر پُست مدیرکلی امور زنان شهرداری در دست نیست! به هر رو با تغییر دولتها و در پی آن تغییر رویکردها در پرداخت و مواجهه با مسائل زنان، همواره با رویهای به اسم بازگشت به تنظیمات براساس جریانها روبرو هستیم.
معاونت زنانی که حضورش در پیوند با پیامهای تبریک و تسلیت و مشارکت در رویدادهای مختلف رقم خورده است. آیا این کنشهای سطحی که بروندادی جز حضور و بازدید معاون رئیسجمهور ندارد، همهی مسائل زنان است!؟
چرا در انتخاب مسئول معاونت زنان ریاستجمهوری از شاخصها بهرهای گرفته نمیشود؟ مبتنی بر کدام توانمندی، مهارت و حتی تحصیلات مرتبط در حوزه زن و خانواده!؟ اگرچه این سوال عَبث است وقتی که جریانها، مدیریت و قدرت را در دست میگیرند؛ افرادی از همان طوایف فکری، فارغ از هر کیفیت و شایستگی بر موقعیتهای مختلف قرار میدهند. دیگرانی از همین تبار فکری در رسای شایستگی معاونت زنان معتقدند: "بهروز آذر نمادی از مشی اصلاحطلبانه دولت نسبت به نگاه متصلب جریانی است که نقش زنان را به چهارچوب خانه محدود میدید و حتی سیاست دولت را عدم ترویج اشتغال زنان میدانست".
او در مصاحبهای وامداری خود از تمامی معاونین پیشین، خصوصاً مرحوم شجاعی و حبیبی را بیان میکند. اما پرسش در خور تأمل آنکه آیا ایشان نیز مانند رئیس خود که توسط مشاوران مدیریت میشود، دستخوش چنین کارگردانی از سوی اَسلاف جریان اصلاحات در این جایگاه خواهد شد؟!
زمانی که مسئول مبتنی بر شاخصها انتخاب شود نه رویههای مرسوم، دیگر با تصرف پُست، آزمون و خطا نمیکند، عرصه را میشناسد و براساس آن شناخت به جامعه هدف خود کمک میکند.
اولویتهای مورد پیگرد معاونت زنان چیست؟
نسبت گزارش عملکردها با ماموریتهای معاونت چیست؟
انتخاب افرادی با کمترین رویکرد و مواجهه کارشناسی با مسائل زنان، در سَمتی دیگر به نگاه حداقلی و دریافت سطحی در نسبت با مسائل زنان و اهمیت آن برمیگردد.
گواه نقد در توانمندی و یا عدم آن را باید در کارنامهی عملکردی افراد، که موید پژوهشهای مرتبط و تخصص برخاسته از همان فضای آکادمیک و شناخت و کنش مبتنی بر مسائل زنان است، پیگیری نمود.
『
@charik_media 』