ترانهی مشهور «لبیروت» به گونهای امضای شخصی فیروز به شمار میرود. ملودی این نغمهی سودایی بر روی موومان دوم کنسرتو «آرانخوئز» بنا شدهاست. آرانخوئز یکی از آثار افسانهای عالم موسیقیست که آن را «خواکین رودریگو»، آهنگساز بنام اسپانیایی در سال 1939 خلق کردهاست. «جوزف حرب» شاعر لبنانی متن ترانهی «لبیروت» را سروده و ضمن آن قصهگوی رنجهای بیروت و مردمانش شدهاست.
یوتا فیلیپس - هزار سال است که ما شما را تغذیه کردهایم
حادثه باز هم گریبان ما را گرفت. اتفاقی كه با رعایت كردن موارد ایمنی و شرایط استاندارد می توانست دورتر و دورتر شود. اما افسوس كه انگار هنوز هم خطوط این ترانهی كارگری در حال و هوای واقعی ما برقرار است و بهای ثروت اهل قدرت؛ خون قرمز ماست. به حرمت آنها كه فداكارانه و با غرور رفتند؛ دقایقی به این ترانهی قدیمی دقیق شویم و به معنای خطوطش اندیشه كنیم.
پل الوار، شاعر نامدار فرانسوی سراینده یکی از زیباترین مدحیه ها برای آزادی ست . شاعر عاشقپیشهی آرمانگرا شعر «آزادی» را هشت دهه پیش سرود، زمانی که نیروهای آلمان نازی خاک فرانسه را اشغال کردهبودند و او به نهضت مقاومت فرانسه پیوستهبود. .اما زولفو لیوانلی آواز خوان و سیاستمدار ترکتبار بر ترجمان ترکی این شعر ترانهای ساخته است مشحون از شور و سودا. @ChamtaShow
«عروسک» - پتی پراوو ترانه به مثابه مخلوقی جاندار، این شاید تفاوت بارز این پدیده باشد با دیگر آثار هنری. آثاری که از بدو زاده شدن تا زمان بالیدن و بلوغ مدام در حال تکامل و پویندگی هستند. رصد چگونگی تطور و تحول ترانه های شاخص ملل، بررسی ریشههای شکل گیری آنها و مرور مختصر تاریخچه اجرا و دامن کشیدنشان بر مرزهای تاریخی و جغرافیایی سوژه کلام سری جدید چمتاست.
«هنوز هم باید سپاس زندگی را گفت و دل خوش کرد به درک بهانههای ساده خوشبختی؟ داشتن بینندگان را شکر میباید گفت برای دیدن و تمیز دادن سیاه از سفید؟ داشتن شنوندگان را برای شنیدن و تمیز دادن شیون از سکوت؟ یا که باید دید و دانست و باور کرد، که شب است و سیاه است و زیباست، چه بیهوده زیبایی و چه بی بهره سیاهی؛ که نه دل و جانی مانده برای تماشای قرص قمر و نه عشق و نه معشوقی برای بوسیدن و پنهان کردنش در دل سیاهی شب... صد حیف و دو صد افسوس، که کلامی تاب ندارد؛ سنگینی بار این همه غم را و این همه شرم از ناتوانی، رمقی نگذاشته برای استوار ایستادن و دستی به یاری و رفاقت دراز کردن برای همراهی با دوستان بی خانه ماندهمان...» (از خلال دستنوشتههای برجامانده از محمد سفریان به وقت رویدادهای ماههای پیش افغانستان) @Chamtashow
شعر نجیب بارور با صدای دلنشین داود پژمان به شیوایی صدای آه مردمانیست كه انگار حتی خدا هم تنها برای فغان همپیالهشان می شود.
هر کجا مرز کشیدند، شما پُل بزنید /حرف «تهران» و «سمرقند» و «سرپُل» بزنید هرکه از جنگ سخن گفت، بخندید بر او /حرف از پنجرۀ رو به تحمل بزنید نه بگویید، به بتهای سیاسی نه، نه! /روی گور همۀ تفرقهها گُل بزنید مشتی از خاک بخارا و گِل از نیشابور /باهم آرید و به مخروبۀ کابل بزنید دختران قفسافتادۀ پامیر عزیز /گُلی از باغ خراسان به دوکاکُل بزنید جام از بلخ بیارید و شراب از شیراز / مستی هر دو جهان را به تغزّل بزنید هرکجا مرز... -ببخشید که تکرار آمد/ فرض با این که- کشیدند، دوتا پُل بزنید @ChamtaShow
«برایم گریه کن امشب» خواننده: احمد ظاهر حاصل آن همه سوداگری بر سر افغانستان حالا و بعد از این همه سال کشمکش تنها جانهای رفتهایست كه دیگر حتی به معجزه هم راهی به حیات نخواهند جست. حاصل دهها خانهی خراب است و صدها خانهخراب. حاصل وحشت و ترس كودكان است و داغ دل ماندگان. حاصل طنین ابدی جمله «جان پدر کجاستی»ست در گوش وجدانهای بیدار. حاصل كاش كه شرم آدمیزاد باشد از این همه ددمنشی... این همه درد را چه مرهم جز اینكه در كنار و همراه همسایگان و خویشاوندان افغانستانیمان؛ این بار هم از شر روزگار؛ به آغوش پر مهر موسیقی و کلمه پناه ببریم و بر دامن همزبانی و همدلی چنگ بزنیم.
همزمان با برقراری آتشبس در غزه و ورق خوردن یکی دیگر از برگههای مقاومت هفتاد و اندیساله فلسطینیان همراه ترانهای میشویم که در چند سال اخیر جوری بدل به سرود ملی مردم فلسطین شده، ترانه ای که طوق خوش صداترین خواننده عرب را در مشهورترین مسابقه آوازخوانی عرب بر گردن محمد عساف جوان 23 ساله اهل غزه انداخت و از مقاومتی گفت که تا پای جان ادامه خواهد داشت. @ChamtaShow