از بردگی تا حاجیفیروز
https://t.center/mehbangvideos/2
مهدی اخوان ثالث، با نشان دادنِ بیزاری از حاجی فیروز (در پاورقیِ خود در سرودهی ارغنون)، آن را «بقایای نفرتانگیز عهد توحش و بردهداری» نامیدهاست. بعد از لغو بردهداری، نظریههای زیادی در آمده که حاجی فیروز یک شخصیت زرتشتی است، و چون آتش برای زرتشتیان مقدس است و آنها در مراسمشان از آتش زیاد استفاده میکنند، دود صورتش را سیاه کرده و برای همین است که او سیاه است. این استدلال خیلی مضحک است. باید صادق بود، منطق آن خیلی دور از ذهن است. استدلال منطقیتر این است که بگوییم ایران تاریخ بردهداری داشته و اسم بعضی از آنها حاجی فیروز بوده. ناصرالدین شاه، که از سال ۱۸۴۸ تا ۱۸۹۶ حکمروایی کرده، در دربار خواجه سیاهی به اسم حاجی فیروز داشت. عجیب نیست که این شخصیت به تاریخ بردهداری ایران مرتبط باشد.
حاجیفیروز یادآور تاریخ بردهداری در ایران است که در آن یک مرد، مرد دیگری را به حقیرترین روشها سرگرم میکند. این سال ۱۳۴۳ است ولی هر چه از تاریخ لغو دور میشویم نظریههایی مبنی بر زرتشتی بودن سنت حاجی فیروز بیشتر میشود.
اصراری وجود دارد که سنتهای فرهنگی امروز را به ایران باستانی پیش از اسلام، به آیین زرتشت گره بزند و از این طریق به آنها مشروعیت ببخشد. این اصرار محصول ملیگرایی (ناسیونالیسم) است؛ محصول تاکید رضا شاه بر گذشته آریایی است؛ محصول تاکید محمدرضا شاه بر کوروش کبیر است. باور نمیکنید که چند نفر به سراغ من آمدند و گفتند: «ما هیچوقت برده نداشتیم؛ کوروش کبیر همه را آزاد کرد.» انگار ایران باستان بیانگر ایران حقیقی است و این درک آنها را از تاریخ متاخرشان پاک میکند. و من باید با این پاکسازی دست و پنجه نرم کنم.
- برگرفته از گفتگو با خانم دکتر بیتا بقولیزاده استاد تاریخ دانشگاه پنسیلوانیا
مطالعهی ادامهی مقاله
👈 bit.ly/2Fv9zCX
@Mehbaang 🌱بانگِ خرَد و دانش