👁🗨
#چاغداش
۱۴۰۳/۱۰/۱
َ□نابلدی وزارت میراث فرهنگی و یک چالش قومی
#کامبیز_نجفی
داستان از آنجا آغاز شد که برخی از قشقاییها در اعتراض به ثبت پوشش قشقایی بهنام قوم لر، در مقابل ادارهی میراث فرهنگی فارس گرد آمدند. مدیر با معترضین سخن گفت و وعدهی همکاری و آمدن یک گروه کارشناس از تهران را داد. گروه نامبرده، از جمله مهندس گیلآبادی که پیشتر در تهران با یکی_دو گروه از قشقاییها نشسته و گفتگو کردهبودند، به شیراز آمدند و با یکی_چند از قشقاییها گپ زدند.
خطای بزرگ میراث فرهنگی این بود که "قواعد و قوانین یونسکو و سازمان میراث فرهنگی ایران، روند بررسی مستندات لرها و قشقاییها و نتیجهی وارسیهای مجدد و گفتگوها را به آگاهی مردم نرسانید. طرفه اینکه قشقاییهایی هم که پیگیر موضوع بودند، با مردم سخن نگفتند و دانسته نشد ایشان به نمایندگی از قشقایی چه کردند و ماجرا به کجا انجامید.
بنا به شنیدهها، کارشناسان پس از نشست گفتهاند برخی جزئیات و ناهمسانیهای لباس لرها و قشقایی را در پروندهی نامبرده قید خواهند کرد، گویا همین.
درنگجای و از قول کارشناسان اینکه، بنا به قواعد یونسکو، هر جامعه که دو یا سه نسل از یک عنصر فرهنگی استفاده کند، میتواند بهعنوان کاربران آن سنت و آیین، آن را بهثبت برساند، قاعدهای که نادرستی و بطلان آن بینیاز از گپ و گفت است.
چرا وزارت میراث فرهنگی "قوانین یونسکو و قواعد وزارت میراث فرهنگی، روند بررسی مستندات لرها و قشقاییها و نتیجهی وارسیهای مجدد و گفتگوها" را با مردم در میان نگذاشت و نمیگذارد؟
شنیده شد که میراث فرهنگی گفته است واکاوی تاریخی این جستار، از وظایف تعریفشدهی این نهاد نیست و فقط به مستندات معاصر نگر دارد.
نخست اینکه، پس میراث فرهنگی با نگر به کدام مستندات و پژوهشهای تاریخی، دست به ثبت این پوشش زده است؟ چرا واکاوی چنین موضوع فرهنگی و انتشار آن از وظایف این وزارتخانه نیست و اگر این نهاد، متولی آن نیست، پس کجا متولی آن است و پس این وزارتخانه متولی چیست؟ وانگهی، در این جستار ویژه، آیا بر خود بایسته نمیبیند که پاسخی تاریخی به این موضوع بدهد؟ آیا وزارت میراث فرهنگی با آنهمه بودجه و کارشناس فرهنگی، ناتوان از ساخت یک ویدیوی مستند نیمساعته در این جستار است تا گره از کار گشوده شود؟
بههرسان، توپ هماکنون توی زمین وزارتخانه است و بر این نهاد است که با روشنگری در چند موضوع، قشقاییان و لران را متقاعد کند:
۱. سازوکار یونسکو و وزارت میراث در ثبت این نمونهها چیست؟
۲. اسناد و ارجاعات وزارت میراث در ثبت این دو گونهی پوشش به نام دو قوم چه بوده است؟
گردهماییهای اعتراضی مدنی شاید شرط لازم باشد برای تذکر و هشدار، ولی شرط کافی نیست و معترضین نیز ناگزیرند مدعای خود را برای وزارت میراث و مردم مستند کنند. پس هر تصمیم برای این موضوع، بایسته و در گروی امر پژوهش تاریخیست.
نه میراث بدون مستندات تاریخی میتوانند مردم را متقاعد کنند و نه مدعیان فارغ از پژوهشهای تاریخی خواهند توانست میراث را به یک تصمیم درست رهنمون کنند.
ب: رویکرد چاغداش:
رویکرد چاغداش از همان نخست، یک رویکرد فرهنگی_پژوهشی بود و گفته شد حاضریم میزبان پژوهشگران قشقایی، لر و کارشناسان میراث فرهنگی برای واکاوی تاریخی این جستار باشیم، ولی نه پیامی به ما رسید و نه کسی این مهم پژوهشی را به انجام رسانید.
همچنان نیز بر همانیم و بر اینیم تا زمانیکه تبار تاریخی این پوشش بر بنای یک پژوهش تاریخی به انجام نرسد، هم این معما همچنان سربسته خواهد ماند و هم این پراکندهگوییها نه لرها و نه قشقاییها را راضی نخواهد کرد. تنها بر پایهی یک واکاوی مستند تاریخی میتوان به این چالش پاسخ داد.
اینمهم از بایستههای وزارت میراث فرهنگیست، ولی بایستههای بر روی زمینماندهی میراث فرهنگی بسیار است و آنچه در این مملکت بیصاحب و رها شده، آثار باستانی و میراث فرهنگی کشور است. پس چشم کسی از دولت و این وزارتخانه آب نمیخورد و احتمالن این امر، شایسته و بایستهی قشقاییها و لرهاست.
اگر این پژوهش علمی و تاریخی به انجام رسید و در راضیسازی مخاطبان موفق شد، گره معما گشوده خواهد ماند، وگرنه هر دو قوم همچنان مدعی و سرگردان و دچار گمان باقی خواهند ماند. شاید گاهی به گپ و گفتی کوتاه و مجازی راه ببرد و شاید پس از چندی، لرها و قشقاییها نیز دیگر در پی آن نباشند که راز گل سرخ را بدانند و بهتر آن ببینند که در افسون گل سرخ شناور باشند.