🌺

#کشته
Channel
Social Networks
Other
Persian
Logo of the Telegram channel 🌺
@chadorihay_baRtarPromote
16
subscribers
5.69K
photos
693
videos
587
links
❀﴾﷽﴿❀@o0o0o00o0oO تبادلات🔃 @mim_faraji69
🌺
🖤| @chadorihay_bartar چه کنیم که قانون شکنان های مَصی احساس خطر کنند ؟؟(چقدرم بی ادبن همشون!😒) کپشن با دقت خوانده شود👇👇👇
.
هیچ دقت کردید که چرا نوچه های مصیح تا این اندازه بی ادب و پرخاشگر هستند؟
.
اینها تذکر ما بابت رعایت نکردن قانون رو فضولی میدونن در صورتیکه ما به عنوان یک مسلمان وظیفه داریم هم خودمون قوانین اسلام رو عمل کنیم و هم به دیگران تذکر بدیم .
.
نوچه های مصیح بیشترشون بهاییهای نجسی هستند که هیچ اعتقادی به اسلام و شعائر اسلامی ندارن و اگر بهشون این موضوع رو گوشزد کنیم که قانون شرع و اسلام رو رعایت کنید عصبانی شده و اگر این عمل رو تکرار کنیم حتما تاثیر گذار خواهد بود چرا که در کلیپهای منتشر شده توسط مصیح این موضوع به خوبی روشنه که چقدر پرخاشگر و بی ادب هستند و این فحاشی و پرخاشگری نشان دهنده عدم احساس امنیت توسط آنهاست .
.
اصلا یکی‌ از‌ اهداف تذکر‌ لسانی، همینه که این فریضه همگانی بشه تا این جماعت احساس خطر بکنند

فیلم‌های مصیح از این حیث دیدنی است چون نشون میده فضا برای قانون‌شکنان روز به روز ناامن‌تر میشه
.
⛔️ #مهم!! 👇👇
از تذکر لسانی نمی هراسیم هر چند در این راه #کشته یا #مجروح شویم چرا که با کسانی روبرو می شویم که به جنگ با خدا برخاسته اند و کشته شدن در این راه چیزی جز شهادت نیست.
.
رضی الله و رضوا عنه...
مدافع_چادریم
_____________________
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🖤| @Chadorihay_bartar
‍ ‍ 🚩🚩🚩🚩🚩🚩
🚩🚩@Chadorihay_bartar

#تجربه_تلخ
#رابطه_پسری_با_خواهر_دوستش⛔️
بخش1

🌀آخرین خبر : پسري که به خواهر رفيقش تجاوز کرد‍! 🌀

تاریخ انتشار: 95/10/25 6:10
شرق/


مردادماه سال ٨٨ مرد جواني با پليس ١١٠ تماس گرفت و به آنها خبر داد فردي را با ضربه چاقو در خانه‌شان، واقع در خيابان نبرد #کشته است😳.

پس از حضور پليس در محل وقوع حادثه و تحقيقات اوليه، هادي که خودش با پليس آگاهي و اورژانس تماس گرفته بود، #اعتراف کرد با چاقو به فرهاد حمله کرده است🔪 .

با توجه به اينکه لحظاتي پس از حضور مأموران پليس هادي به #قتل اعتراف کرده بود، پليس او را #بازداشت کرد.

او ماجرا را اين‌گونه براي بازپرس تعريف کرد: 🔰🔰

🌀من فرهاد را مي‌شناختم. او #دوست صميمي من بود. ما بيشتر اوقات با هم بوديم. آن روز من به عروسي يکي از آشناهايمان دعوت شده بودم. لباس‌هايم را پوشيدم و سوار موتورم شدم تا به تالار عروسي بروم. نزديک تالار عروسي ياد فرهاد افتادم و
به خودم گفتم‌ اي‌کاش فرهاد را هم با خودم مي‌آوردم.

همان‌جا بود که تصميم گرفتم #برگردم و فرهاد را هم با خودم ببرم. فرهاد را پيدا نکردم. 🤔موبايلم هم شارژ نداشت تا با او تماس بگيرم.

در ميان راه پسرعمويش را ديدم، گفت فرهاد را ديده که به سمت #خانه_ما مي‌رفته است😐.

باسرعت خودم را به خانه رساندم. #خواهرم در را باز کرد، ناگهان چشمم به کفش‌هاي فرهاد افتاد.😡
داخل خانه رفتم و تمام اتاق‌ها را گشتم، اما او را پيدا نکردم. تنها جايي که باقي مانده بود، انباري داخل حياط بود. آنجا رفتم و فرهاد را در شرايط #نامناسب و بي‌‌شرمانه‌اي ديدم.😡 اول خواستم خواهرم را بکشم که فرهاد به من گفت :
خواهرت هيچ نقشي در اين ماجرا نداشته است. دسته‌کليدي را به من نشان داد و گفت: «اين را از خورجين موتور برداشتم و يواشکي به اينجا آمدم».

متهم گفت: من مي‌دانستم که فرهاد خواهرم را دوست دارد 😞و حتي نسبت به رابطه آنها #شک هم کرده‌ بودم، اما هرگز فکر نمي‌کردم او بخواهد من و خانواده‌ام را #بي‌آبرو کند😔. ما دوستان خيلي خوبي براي هم بوديم و اگر فرهاد از خواهرم به صورت جدي #خواستگاري مي‌کرد، من طرف او را مي‌گرفتم و با اين ازدواج موافقت مي‌کردم
اما او اين موضوع را واضح و #رسمي مطرح نکرده ‌بود.


#ادامه_دارد...

🆔 @Chadorihay_bartar
🕸🍃🕸🍃🕸🍃