بونوئل تعریف میکنه زمانی که بودجه فیلم فراهم میشه، راه میفته به سمت خونه دالی (در اون زمان دالی ۲۵ سال سن داشته و با خونواده زندگی میکرده):
«برای ملاقات با دالی به فیگوئراس رفتم. در آنجا با صحنه هولناکی روبرو شدم. ناگهان درِ خانه باز شد و پدر دالی پسرش را با فحش و اُردنگی به خیابان پرت کرد. دالی هم با او مشغول دعوا بود. به آنها نزدیک شدم. پدر دالی انگشت خود را رو به پسرش گرفته بود و با خشم و غضب داد میزد که دیگر نمیخواهد این "کثافت" را در خانهاش ببیند. دلیل این خشم – قابل درک – پدرانه این بود که دالی روی یکی از تابلوهایی که در نمایشگاهی در بارسلون به معرض تماشا گذاشته بود، با جوهر سیاه و خط خرچنگقورباغهای نوشته بود: "من از ته دل روی عکس مادرم تف میکنم.“»