گزارش فرهیختگان از 15 روز پلمب کافه کتاب آفتاب
درباره پلمب یک کافهکتاب و کتابفروشی در مشهد
وقت این کارها نیست
مریم فضائلی، خبرنگار گروه فرهنگ:
ماجراهای کتابفروشی آفتاب مشهد انگار قرار نیست تمام شود. سال 97 کافه این مجموعه مدتی تعطیل شد و دلیلش مجوز نداشتن از صنف مربوطه بود. آذر 1401 دوباره کتابفروشی پلمب شد و بعد از 6 ماه در خرداد 1402 در مکان جدید بازگشایی شد. حالا دوباره خبر پلمب این کتابفروشی رسانهای شده است. این اتفاق در تاریخ ۲۱ مهرماه امسال یعنی 15 روز پیش رخ داد و با نصب برچسب «این واحد صنفی به علت تخلف تا اطلاع ثانوی پلمب میباشد» فعالیت این مرکز فرهنگی متوقف شد.
عابس قدسی، مدیر کتابفروشی آفتاب، همان روزی که خبر پلمب شدن کتابفروشی آمد، در پستی در فضای شخصی خودش نوشت: «دارم میرم دادسرای انقلاب، درحالیکه هنوز تفهیم اتهام نشدم. ۳۵ نفر سرمایه اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی برای این آب و خاک که اینجا کنار هم به رفاقت و نیکی گذران معیشت میکردند، منتظر خبر دادگاه و بازگشت به کارند.» در آخر هم بیتی از مولانا را انتخاب کرده و نوشته بود: شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر
دو روز بعد از این پلمب محمدحسینزاده، مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسانرضوی در گفتوگویی با ایبنا اعلام کرد از چند مسیر پیگیر حل این موضوعیم. دو روز بعد، قدسی در پست دیگری درباره روند ماجرای پلمب کتابفروشی از بازداشت موقت خودش خبر داد و نوشت: «با پیگیریهای مسئولانی که نگران آبروی نظام و کشورند با تعهد به مراجعه صبح اول وقت به دادسرا از بازداشتگاه خلاص شدم! روز دوشنبه با هماهنگی یکی از مسئولین کشوری به یکی از وکلای باسابقه در حوزه امر به معروف مرتبط شدم و با هم به دادسرا رفتیم و متوجه شدیم انواع و اقسام جرایم اخلاقی و سیاسی در متن شکوائیه بود تا حتی مسائل صنفی هم به عنوان نمک کار افزوده شده بود! از ذکر عناوین اتهامی اخلاقی که به کافهکتاب نسبت داده شده بود به دلیل توهینی که به مخاطبان محترم مجموعه میشود، معذورم! درنهایت قاضی محترم نامهنگاریهــایی بــا مرجع صدور شکوائیه کرد تا پرونده بیسند و مدرک من کامل و قابل بررسی شود. در حال حاضر من منتظر احضار مجدد به دادسرا هستم.»
بعد از اینکه خبر پلمب رسانهای شد، جمع زیادی از اهالی کتاب و فرهنگ، نویسندگان و ناشران با بازنشر محتواهایی نسبت به پلمب این مجموعه فرهنگی در فضای مجازی واکنش نشان دادند و خواستار بازگشایی این مجموعه فرهنگی پرسابقه در مشهد شدند. هفت روز بعد از پلمب، دوباره مدیر کافهکتاب آفتاب در پستی وصف حالی از تعطیلی این مرکز فرهنگی منتشر کرد و نوشت: «امروز هفت روز از پلمب مجدد آفتاب گذشت. آنها که در این شرایط بیثباتی اقتصادی در بخش فرهنگی فعالیت خصوصی میکنند، میدانند که چه بر ما میگذرد و این هفت روز تعطیلی چه فشار همهجانبه سنگینی بر مجموعه وارد میکند.» در ادامه، قدسی اشارهای به ماجرای فلسطین و لبنان دارد و مینویسد: «وحید فرجی از جنوب لبنان پیام داد که «کاش اینجا بودی و روایت میکردی این همه رنج را» و یکدفعه گویی برق گرفته باشدم، از جا پریدم و با دوست عزیزم سلیم غفوری تماس گرفتم و گفتم آمادهام به عنوان خدمه گروههای مستندساز شما به جنوب لبنان روم. ولی متأسفانه شد آنچه شد! و حالا در میان این همه اخبار جانکاه غزه و لبنان ما ماندهایم و دردهای سرزمین چندصدمتری خودمان. ما ماندهایم و این سؤال که وسط این معرکه آتش و خون و در آستانه جنگی که ممکن است به زودی بین ما و دشمن رخ دهد، تعطیلی یک مرکز فرهنگی خصوصی چه معنایی دارد؟»
بعد از خواندن همه اتفاقات برای این کتابفروشی که21 سال است در مشهد فعالیت میکند و نقطه اتکای فرهنگی برای این شهر شده، توجه به چند نکته هم لازم و ضروری است. مدل برخورد با تخلف در مکانهای فرهنگی حتما میتواند متفاوت با مکانهای دیگر باشد. رد و نشان فرهنگوهنر در شهری مانند مشهد کم نبوده و نیست اما برخوردهای سلیقهای باعث شده بروز این اتفاق بیشتر از آن چیزی باشد که در این شهر رخ میدهد. کجسلیقگیهایی که در همین چند سال برای این کتابفروشی اتفاق افتاده و بعد هم بروز رسانهای پیدا کرده؛ نهتنها تأثیر مثبتی نداشته، بلکه باعث شده تا موجسواریهای منفی ایجاد شود. قانون فصلالخطاب است و اگر در این کتابفروشی تخلفی هم صورت گرفته، با توجه به تأثیر کار فرهنگی و وابستگی مالی 35 نفر به این مجموعه میشد به غیر از پلمب، به دنبال راه دیگری برای تذکر و جلوگیری از تخلف احتمالی بود. در شرایط فعلی حتما این مدل برخوردهای آنی و پلمب کردنها نهتنها تأثیر مثبت ندارد، بلکه نتایجش منفی و مخربتر است.