🔮 #دکلمه 🔮
دلی شکسته شد، بیآنکه کسی از تکاپو و حرکت باز ایستد.
دلی پژمرده شد، بیآنکه کسی بفهمد برای بقای زندگی فردی باید از سرچشمهی حیات، آبی آورد و به پای زندگیاش پاشید.
این رسم و جور و جفای زندگی همهی ما آدمهاست...
ایستادهایم به تماشای آب شدن جوانهی وجود آدمی که دست و پا میزند برای رهایی از چنگال درد و رنج.
دلم پریوار خود را به قفسهی سینهام میکوبد و مینالد
مینالد از هر آنچه که تو بودی و هر آنچه که خود نبود.
بیا دستم را بگیر و مرا در این سفر بیبازگشت همراه خود ببر.
میگویند من بازیگری هستم در میان جماعتی که یک دم به این نیاندیشیدند که شاید این بشر خفته در خاک، روزی یک گل روییده از دل خاک بوده است یا که این بید خمیدهی روی زمین، روزی یک سروِ بلند قامت بوده است. .
من مرغ تنهای آن خراباتم که در این گوشه دنیا جان داد و شکست، تنها سر بر دل این خاک نهاد و انتظار بودن با تو را میکشد.
سالهاست که میگذرد از آن لحظه شیرین آشنایی، از آن دم که تو بودی و من بودم و یک دنیا خاطره.
زیبا بودند کلام بیکلام عاشقی و تمام شد این پرسه در خاطراتی که تو حضور داشتی و من به فصل خزان و جدایی رسیدم.
#پروین_یادگاریان
ڪَافَـــﮫ شِــــــ؏ر
🍃☔@cafe3Sher♡