از همون بچگی برام اتفاق میافتاد، ادمای عادی بهش میگفتن بختک ولی من همیشه عقب ذهنم میدونستم ک این واقعیت نیست و برام همیشه سوال بود ک چرا به این حالت وارد میشیم، با تحقیق توو اینترنت فهمیدم داستان از چ قراره و در ادامه میگم براتون. اولاش میترسیدم و موجودات غیر ارگانیک رو میدیدم و دلیل دیدن این موجودات تماما به ناخودآگاه ما بر میگرده یعنی یه جور دروازه‌اس ولی به دنیای درون خودمون. سیستم این حس به اینصورت کار میکنه؛ یعنی بر پایه ذهن ناخودآگاه، هرچیزی ک درون ذهن ناخودآگاه ما باشه رو وقتی به حالت خلسه میریم، ملاقات میکنیم. رفتن به این حالت نیازمند تصویر سازی قوی در ذهن و همچنین بودن جسم در حالتی غیر معمول تر از حالت های معمولبرای خوابیدنه، ینی شما اگه همیشه به شانه چپ میخوابید ایندفعه باید به پشت بخوابید. برگردیم سر اصل مطلب ( با تلقین و اطمینان دادن به خودم، خودم رو به این باور رسوندم ک :« در لحظه ورود به خلسه هیچ چیزی وجود ندارد و همه چیز تصورات خودمه ». با این تفکر به ترسم از ورود به دنیای درونی غلبه کردم و دروازه باز شد. اولین بار خودمو در حال پرواز دیدم، انقد این رویا شفاف بود (راستی بهش رویای شفاف هم میگن) ک درک اینکه خواب بودم برام سخت بود و انگار واقعیت داشته؛ اما این آخرین خوابی که دیدم واقعا معرکه بود عین یه فیلم، و بشدت هیجان انگیز خواب دیدم دارم میدوام سمت دره و با خودم میگم : + اه ایندفعه باید پرواز کنم. اها شد بلاخره تونستم. ولی زیاد دووم نداشت و دوباره دیدم رو زمینم؛ دفعه بعد رفتم نوک یه قله و پریدم ولی بالام باز نشد، درحال سقوط بودم و داشتم سعی میکردم بالامو باز کنم ولی فایده نداشت، در حالت ترس و اظطراب بودم ک بخودم اومدم دیدم رسیدم به زمین: +نههههههههه . بوم بدجوری سقوط کردمم، بهم ی شوک وارد شد ی لحظه اومدم به جهان قابل مشاهده ولی دوباره برگشتم: ایندفعه در حال پرواز بودم یک سری برج های عجیب و غریب با معماریای مرموز وجود داشت و بسیار مرتفع ک بشدت خودنمایی میکردن کنارشون منظره های زیبا با رنگهای عجیب غریبی وجود داشت با شور و هیجان بینشون دور میزدم. #_ یجایی خونده بومدم ک این دروازه ها ارزو ها و امیال ما هستن و اگه بهشون وابسته باشیم نمیتونیم اونهارو ترک کنیم و روح ما دلبسته اونها میشه و سرگردان، و امکان داره ک نتونه به جسم برگرده. در آخر: رسیدم به یجایی کم مثل صحرا بود و دیگه میخواستم برگردم به جهان در دسترس (باید بدونید که برای اینکار هم باید مطالعه کرده باشین و راهشو بدونید: چیزی ک من خوندم این بود که برای خروج شما باید به خودتون تلقین کنید که :میخواهم به جسمم، روحم، بدنم یا ... برگردمممم و از ۱تا۵ بشمرید) بار اول این کارو انجام دادم ولی بی تاثیر بود چشمامو باز و بسته کردم ولی هنوزم توو همون دنیا بودم بار دوم هم نشد دیگه داشتم میترسیدم ک رفتم سراغ هوشم شروع کردم ب تصویر سازی خونمون و جایی که خوابیده بودم که بعد پنج ثانیه برگشتم به جسمم. همچنین با بشکن هم میتونید برگردید. پایان :) Signature: Alan