دفعه دوم هم ظهر خوابیده بودم متوجه شدم گرمای بدنم ب شدت بالاس چشمام و بازکردم و اطرافم و نگاه کردم خواهرم و دیدم نزدیکم خوابیده دستاش و کرده زیر بالشت خودش و ب اصطلاح دمر خوابیده بعد یهو احساس سنگینی خیلی زیاد و فشار ب جسمم کردم و برگشتم داخل جسمم چشمام و بازکردم و تازه متوجه شدم بار اول با چشم روحم داشتم اطراف و نگاه میکردم نه چشم جسم ولی خواهرم و ک دوباره نگاه کردم دیدم دقیقا همونطور ک روحم داشت نگاش میکرد خوابیده بود متوجه شدم خروج روح داشتم و برون فکنی کردم فقط چون غیرارادی هست ب شدت ترس ووحشت میگیره منو میخوام زودبرگردم ب جسمم احساس مرگ میکنم.