💠#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته🔸#کیانیان ✔️یادداشت (۹)
◽️ #کی_قباد🟪 نخستین نبرد
#رستم 🔶#دکتر_بتول_فخراسلام🔻پس از پیشدادیان، کیانیان، شهریاران ایران در شاهنامه اند.
کی قباد،
کی کاووس و
کی خسرو.
رستم
کی قباد را از البرز می آورد و پس از تاج گذاری، برای نبرد آماده می گردند. رستم نیز " سلیح نبرد" می پوشد و پس از دیدن جنگاوری"قارن"،
به پیش پدرشد، بپرسید از اوی
که با من جهان پهلوانا بگوی
که افراسیاب، آن بداندیش مرد
کجا جای گیرد، به روز نبرد؟...
من امروز بند کمرگاه اوی
بگیرم، کشانش، بیارم به روی
🔻زال در پاسخ می گوید:
درفشش سیاه ست و خفتان، سیاه...
رستم می تازد و افراسیاب شگفت زده می پرسد این اژدها کیست؟!
و می گویند پسر زال است و با گرز سام "جوان ست و جویای نام آمده ست".
رستم به سمت افراسیاب می تازد و در نخستین نبرد خویش، پیروزمندانه و درخشان، افراسیاب را از اسب بلند می کند و می خواهد نزد
کی قباد ببرد که دوال کمر افراسیاب گسسته می شود و به خاک می افتد و سواران تورانی گرد او می آیند و رستم، پشیمان می شود که
چرا گفت نگرفتمش زیرِ کش
همی بر کمر ساختم بندوُش؟!
یکی مژده بردند نزدیک شاه
که رستم بدرّید قلب سپاه
🔻از آن سو تورانیان هراسان روی به جیحون می نهند و افراسیاب ناراحت و شکست خورده به پشنگ، پدرش ، گلایه می کند که گناه از تو بود و
نه از تخم ایرج، زمین،. پاک شد
نه زهر گزاینده، تریاک شد
یکی کم شود، دیگرآید به جای
جهان را نمانند بی کدخدای...
سواری پدید آمد از پشت سام
که دستانش، رستم نهاده ست نام...
چنان برگرفتم ز زین پلنگ
که گفتی ندارم به یک پشه، سنگ...
به دست وی اندر، یکی پشه ام
وز آن آفرینش، پر اندیشه ام...
تو را جنگ ایران، چو بازی نمود
ز بازی، سپه را درازی، فزود...
کنون از گذشته مکن هیچ یاد
سوی آشتی یاز با
کی قباد 🔻پشنگ چنین می کند و می گوید "کس از ما نبینند جیحون به خواب" و کین ایرج را منوچهر گرفت و دیگر صلح کنیم.
کی قباد می پذیرد و به زال، نیمروز را می سپارد و می گوید که بی زال تخت بزرگی مباد!
به یک موی دستان، نیرزد جهان
که او ماندمان یادگار از مِهان
🔻کی قباد صدسال شهریاری می کند. چهار پسر به نام های کاووس، کیارش، اشکش،
کی پشین دارد که کاووس را به جانشینی خویش برمی گزیند.
🔻افراسیاب، شاه توران در اسطوره ها، دیو یا اژدهای خشکسالی ست. هرگاه به ایران می آید، ایران درگیر قحط و خشکسالی می گردد. زال نماد "خرد ایران زمین" ست و سپیدی مویش نیز رمزی از خردمندی ست. تن پوش ایزدبانوی خرد و دانش"چیستا" نیز سپید ست. رستم، نماد "ملیت ایرانی" ست. در کتاب ادب پهلوانی و بعضی کتاب های دیگر آورده شده که در واقعیت تاریخی، رستم می تواند همان "سورن"، سردار بزرگ و نیرومند اشکانی باشد که فرمانروای سیستان بود....
رستم، منم؛ رستم تویی؛ رستم شمایید
هیچید اگر یک لحظه از رستم، جدایید
💠#بنیاد_فردوسی_مشهد💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس
🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/🆔https://t.center/bonyadeferdowsitous