🟪تـردیدی نیست که آنچه اخگـر فرهنگ و هویت ایرانی را از زیر خـاکستر شقـــاوت ها و لطـمـــه های مهــاجمــانی که آمــدند، ســوختند، کشتند و بردند، شعـله ور ساخت،عرق ملی بود که نسیم شـاهنـامه برانگیزاننده آن شد.
#دکتر_بقایی_ماکان با این توضیح که ایران یکی از کشورهای است که در طول تاریخ اندیشمندان و پژوهشگرانی داشته که پیوسته در کار پژوهش بودند، گفت: گرچه از دوران پیش از اسلام سند معتبری در دست نیست ولی اشاراتی که در تحقیقات بعد از ورود تازیان به ایران در پژوهشهای مختلف شده نشان از این دارد که در گذشتههای بسیار دور هم ایرانیان با تحقیق و پژوهش مانوس بودند. بعد از ورود اعراب هم کار تحقیق و پژوهش بیدرنگ ادامه یافته و در همان نخستین سدههای دوره حاکمیت خلفای عباسی آثاری در حوزه پژوهش وجود دارد از جمله در میان معتزله که حتی تحقیقات و آثاری که به زبان پهلوی در بین مردم بهویژه در بین موبدان وجود داشته جمعآوری میکردند و آنها را به ترجمه در میآوردند. مولف «از فردوسی تا شاملو» ادامهداد: این جریان همچنان ادامه پیدا میکند تا دورههای جدیدتر که با آثار ارزندهای در حوزه تحقیقات و پژوهشهای فلسفی و تاریخی مواجه میشویم مانند آثار سهروردی و بعد وقتی به آثاری که در این حوزههای فسلفی صورت گرفته توجه میکنیم آثار متعددی از نوشتههای پورسینا و فارابی داریم. به هر حال حوزه تحقیق و پژوهش در فرهنگ ایرانی یک زنجیر بهم پیوسته بود که ادامه پیدا کرده است مثل «تاریخ آل سبکتکین» ابوالفضل بیهقی در دوره غزنوی. تا میرسیم به دورههای جدیدتر که دوره صفوی است و در این ایام هم پژوهشهای درخور توجهی صورت میگیرد که مجموعه این آثار جزو ذخایر گنجینه ادب فارسی محسوب میشود برای مثال در دوره صفوی کتابهایی مانند «زبده التواریخ» و «روضه الصفا» داریم.
🔷تردیدی نیست که آنچه اخگر فرهنگ و هویت ایرانی را از زیر خاکستر شقاوت ها و لطمه های مهاجمانی که آمدند، سوختند، کشتند و بردند، شعله ور ساخت، عرق ملی بود که نسیم شاهنامه برانگیزاننده آن شد.
🔶#اعتماد 🔺ملحد و لاف پارسایی ؟! 🔻دکتر محمد بقایی ماکان
🔷 همان طور که هر کسی به زبان زادگاه و والدینش سخن می گوید که از آن به زبان مادری تعبیر می شود، به همین ترتیب هم دارای دین خانوادگی خود می شود، یا حتی می توان از این هم فراتر رفت و گفت که بسیاری از فرزندان همان حرفه ای را دنبال می کنند که والدین شان داشته اند. چنین تاثیری به خصوص در حوزه دین کاملا پذیرفته شده است که خلاف آن بسیار به ندرت پیش می آید. نام این تاثیرپذیری، دینداری محیطی یا موروثی است که اختیار و صدق و یقین نقشی در آن ندارند، چندان که گاه پرداختن به آداب دینی بدل به عادت و اعمالی مکانیکی می شود، زیرا عنصری به نام ایمان جایگاهی واقعی در آن ندارد. آن کس که دارای دین متاثر از محیط یا وراثت است، پیش از آنکه به حقیقت آیین خویش بیندیشد، در واقع عقاید موروثی خود را محترم می شمارد، شبیه علاقه و احترامی که به طور طبیعی برای زادگاه و والدینش قائل است. بنابراین هر آن کس که دارای چنین دینی است، تا زمانی که در باورهای خویش به یقین نرسیده باشد، بی گمان فاقد نیروی ایمان است. از این رو بسیاری از مردم دنیا را که دارای دینی خاص هستند، می توان مشمول تعریف یاد شده دانست.