🔶به بهانه ی درگذشت ژاله - عالمتاج - قائم مقامی
🔷#دکتربتول_فخراسلام.
🔻عالمتاج _ ژاله _ در اسفندماه ۱۲۶۲ در خانواده ای سرشناس در فراهان اراک به دنیا آمد.پدرش نبیره ی ابوالقاسم قائم مقام فراهانی بود و مادرش، برخاسته از خانواده ای اشرافی . عالمتاج در مدتی کوتاه فارسی و عربی را آموخت و در منطق و نقد شعر پیشرفتی شایسته کرد.نجوم خواند و در محضر ادیب الممالک فراهانی که پسرعموی مادرش بود،با ظرایف شعر و ادب فارسی آشنایی یافت.
🔻هوش و حافظه و استعداد عالی عالمتاج موجب گشت که از پنج تا پانزده سالگی عمرش راصرف مطالعه ی آثار گذشتگان کند.اختلافات مالی پدر و عموهایش باعث مهاجرت آنها به تهران شد.میرزا فتح الله پدر عالمتاج در تهران با گروهی بختیاری آشنا گشت و با رئیس آنها وارد روابط دوستانه شد .تا حدی که عالمتاج را از پدرش خواستگاری کرد.عالمتاج قربانی منافع پدر و خانواده می گردد و با وجود نارضایتی ش باعلی مراد خان بختیاری ازدواج می کند.
ژاله بارها و بارها از پدر و مادرش گِلِه می کند که چرا فرزندشان را به ازدواج با مردی بیش از چهل سال و متفاوت با آنچه ژاله می خواست، واداشتند:
چه می شد آخر ای مادر اگر شوهر نمی کردم؟
گرفتار بلا خود را چه می شد گر نمی کردم؟
مگر بارِگران بودیم و مُشت ِ استخوانِ ما
پدر را پشت، خم می کرد اگر شوهر نمی کردم؟
بر آن گسترده خوان گویی چه بودم؟ گربه ای کوچک
که غیر از لقمه ای نان خواهشی دیگر نمی کردم..
🔻دختران شوهرش بزرگ تر از خود ژاله بودند .حسین پژمان فرزند ژاله نوشته است: " زندگی مشترک پدر و مادرم در زیر یک بام آغاز شد .بدون آن که کوچک ترین وجه اشتراکی از لحاظ روحی و معرفت و تربیت با هم داشته باشند.مادرم اهل شعر و بحث وکتاب بود و پدرم مرد جنگ و جدال و کشمکش...."
🔻ژاله در شعرهایش درد دل بسیار دارد و گاه از کودکی و بودن در جمع صمیمی خانواده با دریغ یاد کرده ست.برای نمونه شعر " درد دل با سماور" بازتاب این حسرت هاست:
بس روز و شبا که در کنارت
بودم من و بود، مادر من
قرآن خواندی دعا نمودی
بابای خجسته اختر من
از بعدِ نماز صبح می کرد
سِیری به کتاب و دفتر من
آن هر دو فرشته پر کشیدند
بر چرخ و شکسته شد پرِ من
زان پس رهِ رفتگان گرفتند
هم خواهر و هم برادر من
در این کهن آشیانه اکنون
من مانده ام و تو در برِ من
دستی نه که برفشانَد از مهر
خاکی که نشسته برسرِ من
پایی نه که بر فلک گرایَد
زین غمکده جسم لاغر من
دانم که نمی شود به تحقیق
چون اولِ قصه آخرِ من
🔻در همان سال نخست ازدواج ابتدا مادرش و پس از ۳۹ یا ۴۰روز بعد از درگذشت مادر،پدرش نیز می میرد.در سال ۱۲۷۹ نخستین فرزندش پژمان بختیاری شاعر به دنیا می آید.هم او باعث آشنایی ما با اشعار ژاله می گردد.او بود که پس از درگذشت ژاله همت کرد و اشعار مادرش را یافت و این بزرگ بانوی رنج کشیده ی شاعر را به ما معرفی نمود.حسین پژمان از کودکی تا ۲۷سالگی دور از مادر بود و در۲۷سالگی تا پایان عمر ژاله کنارش بود.
🔻ژاله سرانجام از همسرش جدا شد و پژمان -حسین- کوچک و همسر را ترک کرد وبه خانه ی پدری برگشت. با برادرش که گویا گرفتار "بنگ و شراب " بود، همخانه گشت.ژاله به فراهان بازگشت و سر در لاک خویش فرو برد.از فرط تنهایی با سماور و شانه و آینه درد دل می کند و شعر می سراید.حسین پژمان ۹ساله بود که علی مراد خان درمی گذرد و او زیر نظر پسر عمه ی پدر بزرگ می گردد.
ژاله قائم مقامی در ۶۳ سالگی و در تاریخ ۵ مهرماه۱۳۲۵درگذشت.
از شعرهای اوست:
تاجِ عالَم گر منم بی گفت و گوی
خاک ِ عالَم بر سرِ عالَم کنید
تن فروشی باشد این یا ازدواج؟
جانسپاری باشد این یا زیستن؟
ای ذخیره کامرانی های مرد
چند باید برده آسا زیستن؟
مرد سیما ناجوانمردی که ما را شوهر ست
مر زنان را از هزاران مرد، نامحرم ترست
آن که زن را بی رضای او به زور و زر خرید
هست نامحرم به معنی، وربه صورت، شوهرست
رنجی که من از دوری فرزند کشیدم
یعقوب از آن حال خبر دارد و بس
نور چشمان ، دخترا، آینده اندر دست توست
قدرِ نعمت را بدان ای گوهر یکتای من
پاکدامان باش و زآزادی به جز عزت مخواه
راهِ تاریکا ن مرو ای زهره ی زهرای من
از تو گر برتر نباشد جنس زن مانند توست
گو، خلاف ِ رای مغرور تو باشد، رای من
در ره احقاق حق خویش و حق نوع خویش
رسم و آیین مدارا نیست در دنیای من
ما جنایت پیشگان مسوول ِ ایجاد تو اییم
ای جهان نادیده طفل،ای بی گنه فرزند من
یادش گرامی باد
روحش شاد.
💠#بنیاد_فردوسی_مشهد💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس
🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/🆔https://t.center/bonyadeferdowsitous