#بهرام کرسی زرین می نهد و مانند شاهان می نشیند و می گوید که از #ضحاک بدتر کسی نبود که برای پادشاهی، پدر را کُشت؛ همچنین #خسرو پرویز که پدر را کشت و به روم رفت. اکنون تا فردشایسته ای پیداشود و برتخت بنشیند، چه کسی را برای فرمانروایی سزاوار می دانید؟
#شَهران گُراز که پیرتر از دیگران بود، می گوید که تو #ساوه شاه را شکست دادی و
کنون تخت ایران، سزاوار توست براین بر گُوا بخت بیدار توست!
#خراسان ِ اسپَهبَد جمله ای میگوید و به #زرتشت نسبت می دهد که زرتشت گفته اگر کسی که از یزدان برگردد، تا یک سال پندش دهید و اگر به راه، باز نیامد،به فرمان شاه او را بکشید!
چو بر دادگر شاه، دشمن شود سرش زود باید که بی تن شود
#فرخ زاد بر می خیزد و می گوید اگر بناست بر داد، سخن گفته شود،کس مباد که به گفتار بیداد ،شاد باشد:
به بهرام گوید ک"انوشه بَدی جهان را به دیدار،توشه بَدی"!
سپس# خَزَروان خسرو می گوید تا دیر نشده، ز کار ِ گذشته به پوزش گَرای سوی تخت، گستاخ مگذار پای
که تا زنده باشد جهاندار شاه سپهبَد نباشد سزاوار ِ گاه
وگر بیم داری ز خسرو به دل پی از پارس و از تیسفون برگَسل،
به شهر خراسان تن آسان بزی _که آسانی و مهتری را سزی_
به پوزش یک اندر دگر، نامه ساز مگر خسرو آید به رای تو باز
هنوز #خزروان خسرو پای از جای خویش برنداشته بود که #زاد فرخ می گوید که هریک سخنی به شیوه ای گفتند؛ #خَزَروان خردمندانه سخن گفت. در تاریخ ایران #ضحاک و #جمشید و #افراسیاب و # اسکندر و #خوشنواز آمدند و گزندها رساندند؛ ولی
"کس اندر جهان این شگفتی ندید که اکنون به نَوّی به ایران رسید
که بگریخت شاهی چو خسرو ز گاه سوی دشمنان شد ز دست ِ سپاه"
بگفت این و بنشست گریان به درد ز گفتار او گشت بهرام، زرد
#سِنباد هم می گوید بهترست تا کسی از نژاد کیان پیدا شود، #بهرام بر تخت بنشیند که هم جنگاور ست و هم نیکبخت.
سرور جنگیان شمشیر از نیام بیرون می کشد و می گوید اگر از تبار شاهان، زنی بیابیم، نخواهیم گذاشت کسی تاجداری کند! # بابوی گُرد ارمنی شمشیر بر می کشد و می گوید ما کهتر یم و # بهرام شاه ست! و" سر ِ نامداران را به پی بسپریم".
#بهرام تا شمشیرهای کشیده را می بیند، می گوید هرکه از جای نشست برآید و شمشیر کشد، دستش را خواهم برید و آن جا را ترک می کند.
شبانگاه ، دبیری خردمند را فرا می خواند و
بدو گفت:" عهدی از ایرانیان بباید نوشتن بر این پرنیان،
که بهرام شاهست و پیروز بخت سزاوار تاج ست و زیبای تخت!
و پگاه #بهرام بر تخت می نشیند و دبیرش عهدِ کیان را می آورد و بزرگان همه می نویسند که" بهرام شد شهریار جهان "! و #بهرام نیز می گوید که این پادشاهی از آن ِ من است و
چنین هم بماناد سالی هزار که از تخمه ی من بُوَد شهریار
پسر بر پسر همچنین ارجمند بماناد با تاج و تختِ بلند