View in Telegram
نخستین اعلامیه حقوق بشر فریدون جنیدی آثار ایرانی پر است از بهره‌گیری از اندیشه‌های گذشتگان. نمونه را در کتاب «حقوق بشر در جهان امروز و حقوق جهان در ایران باستان» در سال 1378 نشان دادم که اندیشمندانی چون نجم رازی و نسفی و سهروردی چگونه از فرهنگ نیاکان خود برخوردار بوده‌اند. در همان جا آشکار شد کورش هخامنشی نیز چون دیگران برخوردار از همان فرهنگ بوده است که ریشه در «گاهان» و دیگر اندیشه‌های پیش از خود دارد و پس از دست یافتن به بابِل نوشته‌ای را که امروز «اعلامیه حقوق بشر» می‌خوانند، برای آگاهی بابِلیان صادر می‌کند. اروپاییان که پیشینه خویش را فراموش کرده‌اند، و با سردرگمی درباره گذشته جهان می‌زیند، و هر چیز را در جهان شرق ببینند، گمان می‌برند آن نخستین چیز است و برای نخستین بار هم در جهان پیدا شده و آگاهی آنان از آن، نخستین آگاهی در جهان است، درباره این «استوانه» یا همان «اعلامیه حقوق بشر» نیز همین داوری را دارند. اما باید دانست که بسا از آیین‌های نیک گذشتگان، بی‌نوشته و آیین‌نامه، هنوز نیز در ایرانِ فرهنگی مو‌به‌مو به کار گرفته می‌شود؛ همچون پذیرش مهمان و دادن خوراک به درماندگان، بزرگداشت بزرگتران، خواستن آمرزش و مهمانی‌کردن مردم برای آرامش روان درگذشتگان، نسوزاندن هیزمِ تر، بیرون نکردن جانوران از خانه تا دمِ مرگ، نیازردن زمین و تمایل به آبادانی آن، خوراک دادن به پرندگان، نچیدن میوه نارس و ... . این آیین‌ها و بسیاری دیگر در زمان کورش نیز به‌نیرو بود و همگان می‌دانستند که چگونه باید در جهان پاک و سپند و استوار بزیند. پس نوشتن آن فرمان در بابل برای آگاه کردن دیگران از آیین‌های زیست ایرانی است که پیش از آن در ایران روان بوده. در این میان گروهی از وابستگان به صهیونیسم، تلاش کردند با مبدأ قرار دادن شاهنشاهی هخامنشی به سرسلسلگی کورش و نهایتا شاهنشاهی مادها برای تاریخ ایران باستان، بر 2500 ساله بودن تاریخ ایران یا کمی پیشتر از آن پای فشرند و در این باره هنوز هم افسانه‌های نادرست و ناراست فراوان به هم می‌بافند که خواننده را شگفت‌زده می‌کند. در در دفترنخست کتاب داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی در سال 1392 نشان دادم که تاریخ ایران بسیار دورکرانه‌تر از آن است که جدول‌های تاریخ غربیان گنجایش آن را داشته باشد و 3000 سال پیش به این سو که زمان پدیدار شدن یونان باستان و مادها و هخامنشیان و ... است در برابر تاریخ گسترده چند ده هزار‌ساله نیاکان ما چیزی نیست. این نیز پیداست که در چنین تاریخ دورکرانه‌ای، درخشش‌ها، برجستگی و شگفتی‌های بسیار بزرگ‌تر و ارجمندتری از نوشته بابِل در زمان کورش وجود دارد که بَر و میوه تلاش نیاکان ما، مادران و پدران خردمندمان، در پیشرفت‌های دانشی و آیین‌های شگفت فرهنگی است و هنوز در جوامع بشری ارزشمند و مایه ارج نهادن و احترام است. از جمله کارهای کورش به پیروی از آموزه‌های نیاکانش ساختن معابد دین‌های دیگر و بازگرداندن تندیس‌هایشان به آن معبدها، و آزاد کردن یهودیانی است که در بابل به بیگاری و زنجیر کشیده شده بودند. کورش هخامنشی مردی بزرگ و پادشاهی نیک بود و به اسارت و کشتن و آزار مردمان فرمان نداد و کتاب‌های مذهبی از او به نیکی یاد کرده‌اند... اما استوانه پیدا شده از او، اعلامیه حقوق بشر نیست، و او، داستان گشودن بابل و آزاد کردن قوم یهود و بازگرداندن آرامش، و گرامیداشت اندیشه دیگران را، همچون یک برگ از تاریخ ایران، نه بیشتر و نه کمتر، بر آن استوانه، نوشته است؛ اما مدعیان حقوق بشر که در میان این نوشته سخنانی درباره حقوق بشر می‌یابند، باید بدانند که سده‌ها و هزاره‌ها پیش از کورش، این داد در ایران بزرگِ باستان فراهم آمده و به آیین بوده است. و «نخستین اعلامیه حقوق بشر» در نامه‌های ایرانی، وابسته به دوران خانه‌سازی بشر است به نام «پَرَداتَ paradāta». «پَرَ» همان است که «prime» انگلیسی و «prim» آلمانی با آن هم‌ریشه است که همان «نخستین» باشد؛ و «داتَ» همان «داد» و «قانون» است. نرم‌نرم با پیشرفت کارها در ایران و پیدایش اندیشه‌ها و دگرگونی‌های روی به بِهی در اندیشه ایرانی، به قانون یا دادِ نخستین بندهایی افزوده شد که کورش نیز ماننده هر ایرانی دیگر، سر به فرمان آن داشته است، و به هنگام گشودن بابل، بخشی از آن را که در نبرد بایسته می‌نمود، به کار بسته است. #بنیادـنیشابور https://t.center/bonyad_neyshaboor
Telegram Center
Telegram Center
Channel