#صبح_بخیر_شاعرانه
غزلی نذر تو کردم سر صبح
تا جهان مست تو گردد هر صبح
مصرعِ اول آن صبح سلامت دادم
که شود جلوه گه راز و نیازم سر صبح
مصرع دیگر آن باز دعایت کردم
که سلامت بشود چشم تو از منظرِ صبح
عطر یاد تو به ابیات غزل ریختهام
تا معطر بشود عالم و آدم در صبح
چون نسیمی که گذر کرده از این آبادی
جلوهات زنده کند قصه زیباتر صبح
غزلم عطر خوش زلف تو دارد در خود
مست کن جان دلم مستی غارتگر صبح
صبحها رایحهات جان به سحر میبخشد
مژده آن دم که دمت داد مسیحا بر صبح
ᴊᴏɪɴ
╰─►🪞⌛️🌱@boi_e_khosh_e_zendagi