مودم چند روزه پایینه، به شدت و ادامه دار.
دیگه فکر میکنم کار خودم به تنهایی نیست از این حال بیرون اومدن،
سعی میکنم مخفیش کنم ولی اونقدر زیاده که از چشمام بیرون میزنه.
ذهنم پر از خشمه، خشم های کوچیکی که به وقتش بروز داده نشدن، روی هم جمع شدن.
آخه چه بروز دادنی؟ چه حرف زدنی؟ بعضی وقتا نمیشه که نمیشه و تنها راه اینه توی خودت حلش کنی.
دختربچه ی مظلوم درونم این روزا تریبون رو دستش گرفته، میگه من دیگه نمیتونم.
حق هم داره، من زیادی یه وقتایی به خودم سخت میگیرم، زیادی تحمل میکنم،
زیادی سازش میکنم.
اینم نتیجه اش، یه جا میزنه بیرون دیگه.