View in Telegram
Forwarded from Prague | پِراگ
سالی یک‌بار خواهرم چمدانش را پر از سوغاتی می‌کند و از آن سر دنیا می‌آید پیشمان. چند هفته می‌ماند و بعد چمدانش را با سوغاتی‌هایی که برایش خریده‌ایم پر می‌کند و می‌رود. در فاصله‌ی میان این پر و خالی شدن چمدانش، ما هم لباس خوشبختی‌مان را می‌پوشیم؛ مبادا وقتی برگشت نگران حال و روز ما بماند. او هم تمام این چند هفته را می‌خندد؛ مبادا وقتی برگشت ما نگران حال او بمانیم. این چند هفته که او اینجاست ما خوشبختیم، او که می‌رود لباس خوشبختی را در‌می‌آوریم و می‌گذاریم در کمد تا سال بعد. از پشت تلفن راحت‌تر می‌شود دروغ گفت. @prague7
Telegram Center
Telegram Center
Channel