سخت ترین قسمت
#خونه_تڪونی پاڪ ڪردن قاب عڪس میوهے دلته ڪه دیگه پيشت نیست اونوقته که به جای خودش؛ قاب عکسش رو روی پاهات می تکونی و براش
#لالایی میخونی:
"اگر بدانی که چقدر اینجا جایت خالی ست...
#شانه های_پدر مدتهاست که تمنای گرمای دستان تو را دارد
#زانوان_مادر هرشب منتظر و دستان لرزانش نوازش زلف تو را انتظار میکشد اما نه، قاب عکسی را میبینم که بر زانوی پدر تکیه زده است و مادر بی مهابا دست نوازشش را بر آن میکشد انگار این قاب بی جان جای تو شده تنها دلخوشی
شانه پدر، زانوی مادر و مونس تنهایی هایشان چقدر اینجا جایت خالی ست..."
#شب_بخیر @bisimchi1